به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ میدیدم

830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ میدیدم
ببخت خود دل بدروز را در جنگ می دیدیم
بظاهر می نمود آن بی وفا دلگرمیی با من
ولی در باطنش دل سخت تر از سنگ می دیدم
براهی با رقیبان دیدم آن بد مست را ناگه
نگفتم یک سخن با او محل چون تنگ می دیدم
مرا منشان به پهلوی رقیب ای شمع کز بزمت
نمی گشتم چنین محروم اگر این ننگ می دیدیم
فغانی کز فغان یکدم نیاسودی چه شد یا رب
که او را دوش در بزم تو بی آهنگ می دیدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 2شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...3شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...4شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 5شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 6شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 7شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...8شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...9شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...10شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...11شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 12شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 13شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 14شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 15شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 16شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...17شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...18شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...19شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...20شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...21شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...22شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 23شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 24شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 25شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 26شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 27شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...28شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 29شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 30شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 31شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...32شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 33شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...34شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 35شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 36شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...37شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...38شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...39شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...40شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...41شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...42شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...43شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...44شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...45شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...46شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...47شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...48شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...49شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 50شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 51شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...52شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 53شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 54شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...55شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...56شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 57شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 58شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...59شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...60شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...61شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 62شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 63شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 64شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...65شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 66شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...67شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 68شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...69شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...70شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...71شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 72شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 73شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 74شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 75شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...76شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 77شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 78شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 79شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...80شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 81شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 82شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...83شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 84شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 85شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 86شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...87شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 88شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...89شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 90شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...91شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 92شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 93شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 94شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...95شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...96شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...97شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...98شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 99شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...100شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 101شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 102شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 103شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 104شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 105شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...106شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 107شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...108شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 109شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 110شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 111شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 112شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 113شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 114شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 115شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 116شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 117شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...118شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 119شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 120شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 121شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 122شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...123شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 124شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 125شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 126شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 127شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...128شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...129شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 130شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...131شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...132شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 133شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...134شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 135شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 136شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...137شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...138شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...139شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...140شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...141شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...142شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 143شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 144شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...145شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...146شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...147شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 148شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...149شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 150شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 151شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 152شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 153شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 154شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...155شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...156شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 157شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...158شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 159شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 160شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 161شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...162شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 163شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...164شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 165شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...166شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ