کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش دهی
    از من سرگشته بهر امتحان یادش دهی
    شکل شیرین را نکو آراستی آه ای قضا
    گر بدین صورت خرامی سوی فرهادش دهی
    هر زمان از خیل خوبان فتنه یی سازی سوار
    وز جفا سر در پی دلهای ناشادش دهی
    چون قدش در جلوه کی باشد اگر زاب حیات
    صورتی سازی و زیب سر و آزادش دهی
    اشک من کز مقدم او دور ماند ای باغبان
    سر بپای ارغوان و سرو و شمشادش دهی
    جمع کردم غنچه ی دل را ولی ترسم که باز
    دامن افشان بگذری ای سرو و بر بادش دهی
    بر سر کوی ملامت خانه می سازد دلم
    وای اگر سنگ جفایی بهر بنیادش دهی
    داد می خواهد دل آزرده ای سلطان حسن
    وه چه باشد کز سر لطف و کرم دادش دهی
    گر در آیی در خیال زاهد خلوت نشین
    رخنه در دینش کنی تشویش اورادش دهی
    مرشد عشق ای فغانی چون شدی کاش از کرم
    دستگیر او شوی یک نکته ارشادش دهی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha