کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بنشین و از میان کمر فتنه را گشای
    تا جان تشنه را دهم آبی قبا گشای
    در انتظار یک نگهم جان بلب رسید
    چشمی بروزگار من مبتلا گشای
    از حد گذشت روشنی مجلس رقیب
    یک ره در خرابه این بینوا گشای
    داری هوای صحبت بیگانه همچنان
    چون گویمت که در برخ آشنا گشای
    ای ترک مست بوی خوشت عالمی گرفت
    بند قبا که گفت که پیش صبا گشای
    نگشود هرگزم گرهی دل به خنده یی
    آه ار بماند این گره بسته ناگشای
    راه نظر ببند فغانی به آن غزال
    یا چشم خیره در ره تیر بلا گشای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha