فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بنشین و از میان کمر فتنه را گشای تا جان تشنه را دهم آبی قبا گشای در انتظار یک نگهم جان بلب رسید چشمی بروزگار من مبتلا گشای از حد گذشت روشنی مجلس رقیب یک ره در خرابه این بینوا گشای داری هوای صحبت بیگانه همچنان چون گویمت که در برخ آشنا گشای ای ترک مست بوی خوشت عالمی گرفت بند قبا که گفت که پیش صبا گشای نگشود هرگزم گرهی دل به خنده یی آه ار بماند این گره بسته ناگشای راه نظر ببند فغانی به آن غزال یا چشم خیره در ره تیر بلا گشای فغانی شیرازی