کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چونی هر چند از درد جدایی ناتوان رنگم
    شود از ناله هر دم تیز تر سوی تو آهنگم
    دلم را از جمالت پرده ی هستی بود مانع
    ز محرومی کنون با هستی خود بر سر جنگم
    چو می گویم غم خود با کسی بی غنچه ی لعلت
    نفس با گریه می آید برون از سینه ی تنگم
    خوشم با سوز و درد و ناله ی خود، کاین سرود غم
    فراغت می دهد از صوت عود و نغمه ی چنگم
    دمد شاخ گل و از غنچه اش بوی وفا آید
    ز شوق عارضت هر جا که افتد اشک گلرنگم
    بصد منزل مرا می افگند دور از مه رویت
    فلک چون می کشد سر رشته ی وصل تو در چنگم
    فغانی چون کنم باور که حالم از کسی پرسد
    جفا جویی که سال و مه نپرسد نام از ننگم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha