کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک او
    گواه دامن پاکست چشم شرمناک او
    تنش در پیرهن بینند و رخسارش در آیینه
    همین باشد صفای عاشقان سینه چاک او
    رقیب خیره پندارد که دارد پیش او قدری
    نمی داند که آن بدخوی می خواهد هلاک او
    دلم تنگست بگذار ای معلم تا سخن گوید
    که بردارد غباری از دلم تقریر پاک او
    هلاک آن لبم تا کی دهد ساقی می تلخم
    نه آب زندگانی می رود در جوی تاک او
    رسید آن ترک از گرد ره و من کشته ی رویش
    کرا زهره ست کان سو بنگر از ترس و باک او
    فغانی رخ متاب از آن کف پا گر دهد خاکت
    که از آب حیات دیگران کم نیست خاک او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha