فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک او گواه دامن پاکست چشم شرمناک او تنش در پیرهن بینند و رخسارش در آیینه همین باشد صفای عاشقان سینه چاک او رقیب خیره پندارد که دارد پیش او قدری نمی داند که آن بدخوی می خواهد هلاک او دلم تنگست بگذار ای معلم تا سخن گوید که بردارد غباری از دلم تقریر پاک او هلاک آن لبم تا کی دهد ساقی می تلخم نه آب زندگانی می رود در جوی تاک او رسید آن ترک از گرد ره و من کشته ی رویش کرا زهره ست کان سو بنگر از ترس و باک او فغانی رخ متاب از آن کف پا گر دهد خاکت که از آب حیات دیگران کم نیست خاک او فغانی شیرازی