کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی
    پیمانه یی بنوش که هشیار گشته یی
    در بحر خواب بودی و طوفان گرفته بود
    اکنون قیامتست که بیدار گشته یی
    قدر گلاب میشکند عطر دامنت
    معلوم می شود که بگلزار گشته یی
    ای جان رفتنی چه شتابست، یکزمان
    خوش باش چون بخسته دلان یار گشته یی
    من کز دو کون گشته ام آزاد سالهاست
    هستم غلام اگر تو خریدار گشته یی
    پرهیز می کنند دلا از تو دوستان
    آخر چه دشمنی که چنین خوار گشته یی
    اخلاص این شکسته ندانسته یی هنوز
    عمری اگرچه در دل افگار گشته یی
    ای در مقام جنگ زده راه آشتی
    صنعت مکن که درد دل یار گشته یی
    بر آستان عشق فغانی قرار گیر
    بنشین بیک مقام که بسیار گشته یی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha