کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش افتادم
    شد او با صد چراغ از پیش و من در آتش افتادم
    بحال مرگ بودم صبحدم چون خاستم از جا
    براهش بسکه شب در پای رخش سرکش افتادم
    دلی می باید و صبری که آرد تاب آن جولان
    گرفتم اینکه من هم در عنان ابرش افتادم
    بهر نوعی که خواهی شیوه ی دست و کمان بنما
    که من خود بسمل از شکل کمان و ترکش افتادم
    کبابم کرد و می سوزم هنوز از صحبت گرمش
    من وحشی کجا در دام این آتش وش افتادم
    خرابم داشت دوش آن ساده لب از خنده ی شیرین
    همه شب سرگران از آن شراب بیغش افتادم
    فغانی شب که می رفت از برم آن غنچه ی خندان
    نمی دانم چه شد آخر که اینسان ناخوش افتادم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha