کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی تو
    فتنه را در گوش دارد عشوه ی جادوی تو
    در هوایت بس که شد بر باد جان بیدلان
    بوی گل می آید ای گل از نسیم کوی تو
    زنده می دارم شب هجران بیاد روز وصل
    تا برآید صبح و بینم آفتاب روی تو
    چون بسر وقتم رسی ای شاخ گل دامن کشان
    میرم و گیرم حیات از سر زرنگ و بوی تو
    کرده ام از هستی موهوم خود پهلو تهی
    تا جدا از خود نشینم یک زمان پهلوی تو
    نگسلم از جعد مشگینت که در شبهای هجر
    رشته ی جان مرا وصلیست با هر موی تو
    بسکه دارد غیرت وصلت فغانی روز وصل
    پوشد اول دیده را از خویش و بیند روی تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha