کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد بیرون
    غمی آید که بازم بیخود از عالم برد بیرون
    بود از مردنم دشوارتر دلسوزی همدم
    چه باشد گر ز بالین من این ماتم برد بیرون
    خراش سینه افزون می کند ناز طبیبانم
    خوشا بیهوشیی کز دل غم مرهم برد بیرون
    هم از نظاره اش آخر ز بیدادی شوم کشته
    کسی جان از بلای عشقبازی کم برد بیرون
    چنان بی صبرم از رویش که گر تیغم زند بر سر
    نخواهم کز بر من یکدمش محرم برد بیرون
    چنین قهری که دارد بر فغانی آن جفا پیشه
    عجب کز مجلسش یکره دل خرم برد بیرون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha