فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد بیرون
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد بیرون غمی آید که بازم بیخود از عالم برد بیرون بود از مردنم دشوارتر دلسوزی همدم چه باشد گر ز بالین من این ماتم برد بیرون خراش سینه افزون می کند ناز طبیبانم خوشا بیهوشیی کز دل غم مرهم برد بیرون هم از نظاره اش آخر ز بیدادی شوم کشته کسی جان از بلای عشقبازی کم برد بیرون چنان بی صبرم از رویش که گر تیغم زند بر سر نخواهم کز بر من یکدمش محرم برد بیرون چنین قهری که دارد بر فغانی آن جفا پیشه عجب کز مجلسش یکره دل خرم برد بیرون فغانی شیرازی