فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان رنگم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چونی هر چند از درد جدایی ناتوان رنگم شود از ناله هر دم تیز تر سوی تو آهنگم دلم را از جمالت پرده ی هستی بود مانع ز محرومی کنون با هستی خود بر سر جنگم چو می گویم غم خود با کسی بی غنچه ی لعلت نفس با گریه می آید برون از سینه ی تنگم خوشم با سوز و درد و ناله ی خود، کاین سرود غم فراغت می دهد از صوت عود و نغمه ی چنگم دمد شاخ گل و از غنچه اش بوی وفا آید ز شوق عارضت هر جا که افتد اشک گلرنگم بصد منزل مرا می افگند دور از مه رویت فلک چون می کشد سر رشته ی وصل تو در چنگم فغانی چون کنم باور که حالم از کسی پرسد جفا جویی که سال و مه نپرسد نام از ننگم فغانی شیرازی