کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز هم
    وه که می سوزم بدرد و داغت این نوروز هم
    بیخودم در ناله و زاری، نه شب دانم نه روز
    زار می نالم شب از درد جدایی روز هم
    باز چون خوانم دل خود را که این مرغ اسیر
    رام شد در حلقه ی آن زلف و دست آموز هم
    مانده ام زان غمزه و مژگان بخاک و خون مدام
    خورده تیغ جان شکاف و ناوک دلدوز هم
    مانده بودم در جدایی، گر نمی شد خضر راه
    آن لب جانبخش و رخسار جهان افروز هم
    دور از آن مه روزم از شب، شب ز روزم تیره تر
    بخت روز افزون ندارم طالع فیروز هم
    درد و داغ عاشقی کردی فغانی اختیار
    زار میمیر از جفای گلرخان میسوز هم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha