کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم
    از دستت این شراب دگر نوش چون کنم
    لب می گزی که زود چرا مست می شوی
    ساغر تو می دهی، من مدهوش چون کنم
    گویند جامه می دری و آه می کشی
    با این سهی قدان قباپوش چون کنم
    دانم که هست از تو مرادم خیال خام
    این آرزو نایستد از جوش چون کنم
    دل گوید این فسانه مرا اختیار نیست
    خود را ز گفتگوی تو خاموش چون کنم
    دشنام می دهی که مجو وصل و صبر کن
    تلخست ترک من سخنت، گوش چون کنم
    روز از غمت زیاد برم محنت خمار
    این بزم چون بهشت، فراموش چون کنم
    صدره سرم بخاک عدم دادی و هنوز
    سوزم، که با تو دست در آغوش چون کنم
    تاب دلم نماند فغانی و آن حریف
    کاکل نمی کند ز سر دوش چون کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha