به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ام

830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ام
خورده ام خون و شراب لاله گون دانسته ام
سوزدم هر کسی بلطفی، این سزای آنکه من
دیده ام شور اسیران و جنون دانسته ام
خواهدم امروز از هر روز نیکوتر گذشت
زانکه من نظاره رویت شکون دانسته ام
خاطرت هر دم بسویی می کشد بی اختیار
در سرت ای گل هوایی هست، چون دانسته ام
سوزدم هر بیوفا بهر نگاهی هر زمان
ای فغانی قدر آن دلجو کنون دانسته ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...2شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...3شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...4شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 5شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 6شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 7شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 8شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 9شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...10شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...11شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...12شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...13شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...14شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...15شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 16شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 17شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 18شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 19شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 20شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...21شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 22شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 23شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 24شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...25شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 26شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...27شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 28شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 29شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...30شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...31شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...32شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...33شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...34شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...35شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...36شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...37شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...38شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...39شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...40شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...41شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...42شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 43شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 44شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...45شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 46شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 47شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...48شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...49شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 50شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 51شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...52شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...53شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...54شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 55شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 56شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 57شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...58شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 59شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...60شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 61شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...62شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...63شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...64شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 65شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 66شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 67شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 68شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...69شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 70شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 71شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 72شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...73شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 74شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 75شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...76شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 77شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 78شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 79شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...80شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 81شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...82شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 83شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...84شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 85شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 86شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 87شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...88شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...89شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...90شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...91شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 92شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...93شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 94شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 95شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 96شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 97شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 98شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...99شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 100شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...101شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 102شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 103شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 104شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 105شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 106شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 107شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 108شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 109شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 110شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...111شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 112شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 113شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 114شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 115شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...116شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 117شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 118شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 119شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 120شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...121شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...122شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 123شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...124شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...125شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 126شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...127شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 128شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 129شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...130شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...131شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...132شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...133شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...134شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...135شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 136شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 137شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...138شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...139شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...140شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 141شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...142شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 143شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 144شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 145شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 146شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 147شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...148شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...149شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 150شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...151شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 152شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 153شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 154شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...155شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 156شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...157شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 158شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...159شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ