به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار می بندم

800عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار می بندم
مسلمانی اگر اینست من زنار می بندم
بتنگ از من در و دیوار من از بهر دیداری
چو نقش خامه خود را بر در و دیوار می بندم
دمادم شکر و بادام او در عشوه با مردم
من از غیرت نمک بر دیده ی خونبار می بندم
مرا غمهای دیگر می کشد در عشق مهرویان
ز تاب درد تهمت بر دل افگار می بندم
به دست آرد گلی از گلشن امید خود هر کس
مرا خون در جگر شد بسکه در دل خار می بندم
بکام دشمنان برخاستم از مجلس رندان
خیال دوستی با مردم هشیار می بندم
نگاهی می کنم همچون فغانی از سر حسرت
ز پیکان رخنهای دیده ی بیدار می بندم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 2شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...3شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...4شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...5شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 6شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...7شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...8شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...9شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 10شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 11شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 12شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 13شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 14شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 15شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...16شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...17شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 18شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...19شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 20شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 21شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...22شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...23شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 24شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 25شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 26شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 27شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 28شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 29شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...30شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 31شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 32شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 33شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...34شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 35شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...36شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...37شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 38شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 39شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 40شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...41شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...42شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...43شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...44شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 45شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 46شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 47شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 48شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 49شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...50شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...51شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...52شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...53شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...54شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...55شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 56شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 57شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 58شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 59شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 60شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...61شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 62شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 63شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 64شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...65شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 66شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...67شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 68شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 69شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...70شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...71شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...72شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...73شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...74شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...75شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...76شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...77شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...78شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...79شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...80شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...81شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...82شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 83شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 84شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...85شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 86شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 87شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...88شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...89شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 90شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 91شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...92شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...93شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...94شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 95شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 96شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 97شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...98شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 99شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...100شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 101شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...102شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...103شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...104شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 105شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 106شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 107شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 108شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...109شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 110شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 111شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 112شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...113شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 114شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 115شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...116شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 117شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 118شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 119شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...120شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 121شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...122شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 123شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...124شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 125شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 126شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 127شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...128شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...129شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...130شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...131شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 132شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...133شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 134شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 135شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 136شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 137شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 138شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...139شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 140شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...141شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 142شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 143شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 144شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 145شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 146شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 147شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 148شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 149شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 150شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...151شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 152شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 153شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 154شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 155شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...156شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 157شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 158شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 159شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 160شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...161شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...162شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 163شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...164شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...165شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 166شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...167شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 168شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 169شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...170شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...171شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...172شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...173شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...174شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...175شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 176شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 177شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...178شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...179شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...180شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 181شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...182شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 183شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 184شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 185شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 186شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 187شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...188شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...189شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 190شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...191شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 192شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 193شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 194شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...195شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 196شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...197شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 198شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...199شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ