به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم

1180عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم
آشوب جنون تند شد و بند شکستیم
کاری نشد از پیش بترک می و ساقی
پیمانه بیارید که سوگند شکستیم
رفتیم به دیوانگی عشق جوانان
هنگامه ی پیران خردمند شکستیم
چشم طمع از فایده ی خلق گرفتیم
در کنج ملامت دل خورسند شکستیم
تلخی نشنیدیم هم از ساقی مجلس
هر چند که پیشش شکر و قند شکستیم
در بندگی خواجه قدح نوش فغانی
کاین توبه بانعام خداوند شکستیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 2شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 3شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 4شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 5شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...6شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 7شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 8شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 9شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...10شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 11شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...12شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...13شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 14شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 15شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 16شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...17شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...18شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...19شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...20شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 21شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 22شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 23شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 24شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 25شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...26شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...27شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...28شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...29شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...30شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...31شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 32شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 33شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 34شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 35شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 36شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...37شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 38شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 39شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 40شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...41شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 42شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...43شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 44شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 45شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...46شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...47شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...48شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...49شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...50شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...51شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...52شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...53شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...54شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...55شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...56شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...57شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...58شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 59شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 60شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...61شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 62شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 63شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...64شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...65شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 66شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 67شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...68شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...69شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...70شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 71شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 72شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 73شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...74شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 75شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...76شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 77شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...78شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...79شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...80شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 81شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 82شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 83شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 84شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...85شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 86شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 87شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 88شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...89شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 90شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 91شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...92شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 93شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 94شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 95شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...96شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 97شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...98شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 99شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...100شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 101شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 102شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 103شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...104شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...105شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...106شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...107شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 108شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...109شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 110شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 111شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 112شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 113شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 114شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...115شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 116شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...117شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 118شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 119شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 120شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 121شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 122شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 123شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 124شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 125شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 126شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...127شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 128شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 129شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 130شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 131شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...132شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 133شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 134شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 135شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 136شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...137شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...138شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 139شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...140شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...141شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 142شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...143شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 144شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 145شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...146شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...147شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...148شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...149شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...150شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...151شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 152شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 153شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...154شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...155شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...156شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 157شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...158شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 159شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 160شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 161شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 162شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 163شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...164شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...165شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 166شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...167شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 168شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 169شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 170شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...171شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 172شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...173شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 174شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...175شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ