به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی یابم

1210عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی یابم
من، دیوانه گردم تا کجا ویرانه یی یابم
منم آن ناتوان موری که نتوانم کشید آخر
بصد سرگشتی از خرمنت گردانه یی یابم
شب هجران که آید بر سرم از بهر دلسوزی
هم از گرد چراغ خود مگر پروانه یی یابم
دمی کز شوق آن لبهای میگون گریه ام آید
لبالب سازم از خونابه گر پیمانه یی یابم
فغانی از رفیقان روی گردان شد مگر او را
بکوی دلبری یا گوشه میخانه یی یابم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 2شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...3شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...4شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 5شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...6شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 7شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 8شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...9شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...10شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 11شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 12شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 13شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 14شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 15شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 16شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...17شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 18شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 19شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 20شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...21شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 22شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...23شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...24شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 25شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 26شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 27شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...28شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...29شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...30شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...31شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 32شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 33شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 34شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 35شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 36شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...37شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...38شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...39شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...40شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...41شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...42شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 43شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 44شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 45شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 46شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 47شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...48شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 49شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 50شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 51شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...52شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 53شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...54شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 55شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 56شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...57شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...58شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...59شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...60شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...61شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...62شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...63شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...64شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...65شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...66شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...67شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...68شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...69شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 70شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 71شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...72شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 73شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 74شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...75شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...76شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 77شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 78شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...79شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...80شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...81شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 82شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 83شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 84شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...85شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 86شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...87شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 88شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...89شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...90شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...91شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 92شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 93شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 94شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 95شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...96شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 97شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 98شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 99شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...100شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 101شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 102شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...103شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 104شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 105شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 106شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...107شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 108شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...109شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 110شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...111شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 112شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 113شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 114شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...115شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...116شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...117شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...118شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 119شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...120شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 121شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 122شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 123شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 124شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 125شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...126شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 127شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...128شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 129شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 130شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 131شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 132شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 133شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 134شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 135شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 136شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 137شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...138شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 139شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 140شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 141شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 142شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...143شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 144شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 145شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 146شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 147شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...148شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...149شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 150شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...151شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...152شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 153شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...154شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 155شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 156شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...157شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...158شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...159شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...160شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...161شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...162شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 163شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 164شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...165شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...166شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...167شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 168شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...169شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 170شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 171شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 172شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 173شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 174شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...175شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...176شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 177شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...178شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 179شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 180شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 181شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...182شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 183شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...184شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 185شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...186شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ