به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مردم

870عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

پروانه یی که رنجد از درد و داغ مردم
باید که پر نگردد گرد چراغ مردم
گل در کنار بخشد بوی مراد آری
بی برگ را چه حاصل از گشت باغ مردم
نزدیک شد که عاشق جام مراد گیرد
از دور چند بیند می در ایاغ مردم
چندانکه بیشتر شد سودای من ز زلفت
نگرفت یکسر مو جا در دماغ مردم
غیرت مبر فغانی بر عشرت حریفان
بر هم نمیتوان زد کنج فراغ مردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 2شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...3شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 4شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...5شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...6شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...7شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 8شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...9شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...10شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...11شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 12شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 13شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 14شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 15شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 16شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 17شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...18شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...19شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 20شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...21شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 22شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 23شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...24شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...25شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 26شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 27شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 28شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 29شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 30شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 31شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...32شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 33شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 34شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 35شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...36شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 37شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...38شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...39شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 40شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 41شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 42شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...43شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...44شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...45شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...46شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 47شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 48شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 49شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 50شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 51شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...52شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...53شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...54شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...55شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...56شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...57شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 58شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 59شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 60شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 61شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 62شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...63شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 64شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 65شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 66شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...67شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 68شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...69شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 70شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 71شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...72شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...73شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...74شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...75شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...76شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...77شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...78شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...79شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...80شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...81شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...82شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...83شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...84شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 85شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 86شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...87شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 88شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 89شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...90شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...91شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 92شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 93شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...94شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...95شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...96شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 97شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 98شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 99شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...100شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 101شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...102شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 103شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...104شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...105شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...106شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 107شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 108شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 109شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 110شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...111شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 112شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 113شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 114شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...115شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 116شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 117شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...118شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 119شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 120شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 121شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...122شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 123شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...124شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 125شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...126شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 127شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 128شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 129شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...130شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...131شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...132شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...133شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 134شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...135شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 136شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 137شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 138شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 139شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 140شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...141شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 142شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...143شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 144شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 145شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 146شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 147شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 148شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 149شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 150شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 151شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 152شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...153شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 154شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 155شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 156شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 157شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...158شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 159شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 160شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 161شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 162شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...163شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...164شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 165شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...166شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...167شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 168شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...169شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 170شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 171شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...172شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...173شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...174شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...175شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...176شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...177شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 178شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 179شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...180شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...181شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...182شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 183شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...184شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 185شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 186شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 187شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 188شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 189شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...190شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...191شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 192شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...193شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 194شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 195شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 196شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...197شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 198شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...199شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 200شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...201شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ