کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می خورده خنده بر من ناشاد می کند
    آن ترک مست بین که چه بیداد می کند
    دارم چنان خیال که پندارم این زمان
    دارد به دست جام و مرا یاد می کند
    عاشق چو مور در ته پا رفت و او همان
    گلگشت با بتان پریزاد می کند
    شوخی که در سرش هوس مطربست و می
    کی گوش بر نصیحت استاد می کند
    داغی به جان سوخته ام تازه می شود
    در بزم هر ترانه که بنیاد می کند
    آتش بخرمنم زد و سر داد همچو صید
    اکنون که داغ کرد چه آزاد می کند
    با هر کسی مگوی فغانی که عاشقم
    این حال خود ز طور تو فریاد می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha