کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق
    مست آید و گذارد سر در کنار عاشق
    ناز و عتاب شیرین از حد گذشت ترسم
    زاندم که مانده باشد حیران بکار عاشق
    حرفی به هیچ مکتب ننوشته آن فرشته
    دیوار خانه پر شد از یادگار عاشق
    گویند بهر عاشق بستند زلف خوبان
    خود نیست یکسر مو در اعتبار عاشق
    همراه آن سوارم کز آتش چراغش
    هر دانه شبچراغیست در رهگذار عاشق
    کس نیست تا بگوید با آن رقیب پرور
    کاین جور از چه کردی بر روزگار عاشق
    هر عاشقی که بینم در انتظار یاریست
    یار منست دایم در انتظار عاشق
    بنشین و روغن افشان بر آتش فغانی
    بردار ساغر می بشکن خمار عاشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha