به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در جنگ باش

1170عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

با کسان در صلح و با خود دایما در جنگ باش
هیچکار از بیغمی نگشایدت دلتنگ باش
طاعت و عشرت نگردد جمع با هم ای عزیز
گر مرید پیر راهی یکدل و یکرنگ باش
پادشاهی مانع فقر و نقیض عشق نیست
همت از دلهای آگه خواه و بر اورنگ باش
خضر اگر همره بود از دوری منزل چه باک
وادی مقصود گو هر گام صد فرسنگ باش
چون ندانستی که در اصل از کدام آب و گلی
خواه لعل آتشین خواهی سفال و سنگ باش
پیر صحبت گفت بشنو هر که دارد قول راست
گر نوای نی نباشد گو صدای چنگ باش
آه گرمت مجلس عشاق می آرد بجوش
نیک مینالی فغانی بر همین آهنگ باش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 2شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...3شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...4شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 5شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...6شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 7شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 8شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...9شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...10شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...11شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...12شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 13شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 14شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 15شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...16شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 17شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 18شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 19شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 20شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...21شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...22شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 23شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...24شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 25شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...26شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 27شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...28شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...29شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...30شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 31شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...32شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...33شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...34شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 35شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 36شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 37شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 38شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 39شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 40شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...41شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...42شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 43شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...44شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 45شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 46شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...47شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...48شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 49شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 50شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 51شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 52شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 53شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 54شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...55شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 56شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 57شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 58شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...59شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 60شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...61شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...62شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 63شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 64شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 65شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...66شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...67شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...68شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...69شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 70شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 71شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 72شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 73شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 74شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...75شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...76شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...77شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...78شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...79شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...80شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 81شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 82شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 83شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 84شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 85شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...86شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 87شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 88شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 89شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...90شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 91شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...92شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 93شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 94شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...95شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...96شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...97شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...98شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...99شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...100شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...101شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...102شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...103شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...104شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...105شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...106شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...107شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 108شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 109شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...110شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 111شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 112شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...113شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...114شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 115شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 116شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...117شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...118شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...119شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 120شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 121شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 122شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...123شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 124شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...125شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 126شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...127شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...128شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...129شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 130شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 131شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 132شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 133شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...134شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 135شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 136شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 137شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...138شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 139شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 140شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...141شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 142شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 143شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 144شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...145شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 146شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...147شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 148شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...149شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 150شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 151شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 152شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...153شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...154شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...155شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...156شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 157شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...158شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 159شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 160شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 161شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 162شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 163شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...164شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 165شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...166شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 167شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 168شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 169شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 170شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 171شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 172شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 173شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 174شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 175شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...176شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 177شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 178شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 179شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 180شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...181شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 182شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 183شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 184شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 185شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...186شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...187شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 188شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...189شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...190شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 191شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...192شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 193شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 194شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...195شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...196شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...197شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...198شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...199شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...200شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 201شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 202شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...203شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...204شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...205شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 206شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...207شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 208شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 209شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 210شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 211شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 212شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...213شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...214شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 215شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...216شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 217شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 218شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 219شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...220شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 221شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...222شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 223شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...224شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ