کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو شمع
    آب دندان گشتن و آتش زبان بودن چو شمع
    گاه ناپیدا شدن از دیده ها چون شبچراغ
    گاه خشک و تر بنور خویش بنمودن چو شمع
    از دلم هر قطره خون، تبخاله یی شد جانگداز
    گرد لب تا کی زبان آتشین سودن چو شمع
    سوختم، آنم بروز آرام نگرفتن چو مهر
    خوردن دود چراغم این و نغنودن چو شمع
    از من این اشک چو پروین ریختن وز مهوشان
    گوش و گردن را بلعل و در برآمودن چو شمع
    کمترین طاعت بود در گوشه ی محراب عشق
    روزها استادن و شبها نیاسودن چو شمع
    دیدن از دور و بزاری سوختن پروانه وار
    به که مجلس را به آب دیده آلودن چو شمع
    آه از این آتش پرستیدن فغانی با خود آی
    چند در دیر مغان زنار بگشودن چو شمع

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha