به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خلاص

1180عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مردم و خود را زغمهای جهان کردم خلاص
خلق عالم را ز فریاد و فغان کردم خلاص
در غم عشق جوانی می شنیدم پند پیر
خویشتن را از غم پیر و جوان کردم خلاص
خوش زمانی دست داد از عالم مستی مرا
کز دو عالم خویشرا در یکزمان کردم خلاص
بر سر بازار دی می گفتم از سودای عشق
مردمان را از غم سود و زیان کردم خلاص
گفتمش آخر فغانی را ز هجران سوختی
گفت او را از عذاب جاودان کردم خلاص

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 2شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...3شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 4شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 5شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...6شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...7شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...8شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...9شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 10شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 11شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 12شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...13شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 14شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 15شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 16شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 17شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...18شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...19شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 20شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...21شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 22شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...23شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 24شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...25شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...26شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...27شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 28شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...29شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...30شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...31شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 32شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 33شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 34شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 35شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 36شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 37شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...38شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...39شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 40شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...41شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 42شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 43شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...44شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...45شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 46شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 47شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 48شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 49شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 50شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 51شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...52شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 53شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 54شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 55شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...56شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 57شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...58شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...59شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 60شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 61شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 62شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...63شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...64شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...65شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...66شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 67شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 68شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 69شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 70شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 71شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...72شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...73شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...74شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...75شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...76شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...77شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 78شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 79شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 80شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 81شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 82شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...83شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 84شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 85شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 86شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...87شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 88شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...89شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 90شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 91شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...92شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...93شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...94شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...95شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...96شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...97شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...98شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...99شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...100شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...101شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...102شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...103شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...104شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 105شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 106شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...107شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 108شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 109شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...110شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...111شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 112شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 113شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...114شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...115شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...116شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 117شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 118شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 119شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...120شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 121شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...122شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 123شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...124شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...125شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...126شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 127شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 128شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 129شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 130شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...131شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 132شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 133شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 134شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...135شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 136شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 137شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...138شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 139شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 140شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 141شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...142شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 143شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...144شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 145شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...146شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 147شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 148شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 149شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...150شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...151شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...152شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...153شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 154شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...155شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 156شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 157شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 158شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 159شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 160شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...161شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 162شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...163شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 164شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 165شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 166شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 167شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 168شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 169شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 170شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 171شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 172شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...173شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 174شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 175شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 176شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 177شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...178شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 179شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 180شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 181شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 182شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...183شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...184شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 185شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...186شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...187شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 188شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...189شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 190شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 191شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...192شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...193شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...194شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...195شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...196شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...197شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 198شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 199شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...200شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...201شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...202شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 203شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...204شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 205شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 206شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 207شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 208شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 209شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...210شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...211شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 212شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...213شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 214شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 215شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 216شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...217شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 218شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...219شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 220شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...221شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ