کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد
    چنان گرمست بر دلها که در دلها نمی گنجد
    نسیم دامنش گلزار گیتی بر نمی آرد
    غبار موکبش در عرصه ی غبرا نمی گنجد
    شهیدی کز سر کویش غبارآلود بیرون شد
    ز شوقش تا ابد در جنت المأوا نمی گنجد
    عجب گر بر سلام کس فرود آرد سر ابرو
    چو برطرف کلاهش عز و استغنا نمی گنجد
    ازین می خوردن پنهان و پیدا آتشی دارم
    که در پنهان ندارد جا و در پیدا نمی گنجد
    اگر فردای دیگر مستی جام و صبوح اینست
    جزای این گنه در مجلس فردا نمی گنجد
    ز عشق کافری پیرانه سر در بزم میخواران
    بدینم رفت بیدادی که در دنیا نمی گنجد
    نخواهد در سر و کار بلای عشق و مستی شد
    وجود پر بلای من که در یکجا نمی گنجد
    ز بیداد غیوری آنچه از کافر دلی دیدم
    چه جای کعبه در بتخانه ی ترسا نمی گنجد
    جنون عشق و از جانان خیال بوسه و آغوش
    مگو اینها که اینها در خیال ما نمی گنجد
    فغانی را دهان آرزو شیرین نخواهد شد
    پر از زهرست جام او در آن حلوا نمی گنجد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha