کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خویش
    بدین بهانه مگر آرمش بخانه ی خویش
    بسی شبست که در انتظار مقدم تو
    چراغ دیده نهادم بر آستانه ی خویش
    بیا که هر که بدانست قیمت دم نقد
    بعالمی ندهد عیش یکزمانه ی خویش
    بعشوه ی می و نقلت بدام آوردم
    دلت چگونه ربودم به آب و دانه ی خویش
    حسود تنگ نظر گو بداغ غصه بسوز
    که هست خاتم مقصود بر نشانه ی خویش
    سگ عنان خودم خوان که دولتم اینست
    سرم بلند کن از خط تازیانه ی خویش
    کلید گنج سعادت بدست شاه وشیست
    که بر فقیر نبندد در خزانه ی خویش
    نه مرغ زیرکم ای دهر سنگسارم کن
    چرا که برده ام از یاد آشیانه ی خویش
    مرو که سوز فغانی بگیردت دامن
    سحر که یاد کند مجلس شبانه ی خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha