کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش
    آتش بخرمنم زنی از برق آه خویش
    هر دم که بیتو ام نفسی کاهدم ز عمر
    دردا که مردم از نفس عمر کاه خویش
    دارم تب فراق و ندارم مجال آه
    گریم هزار بال بحال تباه خویش
    راه منست عاشقی و رسم بیخودی
    ناصح تو و صلاح، من و رسم و راه خویش
    قصد سیاه رویی ما تا کی ای سپهر
    ما خود رسیده ایم بروز سیاه خویش
    چشمش بغمزه تیغ بخونریز من کشد
    یا رب تو آگهی که ندانم گناه خویش
    ای در پناه لطف تو چون سایه عالمی
    آورده ام بسایه ی لطفت پناه خویش
    هست این دل شکسته گیاهی ز باغ تو
    دامن بناز بر مشکن از گیاه خویش
    ای پادشاه حسن فغانی گدای تست
    دارد امید مرحمت از پادشاه خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha