فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش آتش بخرمنم زنی از برق آه خویش هر دم که بیتو ام نفسی کاهدم ز عمر دردا که مردم از نفس عمر کاه خویش دارم تب فراق و ندارم مجال آه گریم هزار بال بحال تباه خویش راه منست عاشقی و رسم بیخودی ناصح تو و صلاح، من و رسم و راه خویش قصد سیاه رویی ما تا کی ای سپهر ما خود رسیده ایم بروز سیاه خویش چشمش بغمزه تیغ بخونریز من کشد یا رب تو آگهی که ندانم گناه خویش ای در پناه لطف تو چون سایه عالمی آورده ام بسایه ی لطفت پناه خویش هست این دل شکسته گیاهی ز باغ تو دامن بناز بر مشکن از گیاه خویش ای پادشاه حسن فغانی گدای تست دارد امید مرحمت از پادشاه خویش فغانی شیرازی