کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجوش
    آه ازین آتش که خون مرده می آرد بجوش
    ما هلاک غمزه ی آن شوخ و او گرم شکار
    باز خون صید پیکان خورده می آرد بجوش
    می رود مستانه می گوید بسوز و دم مزن
    این سخنها عاشق آزرده می آرد بجوش
    تنگدل ماییم ورنه غنچه ی او را چه باک
    زانکه جانهای بلب آورده می آرد بجوش
    رفته بودم در عدم از یک اشارت باز خواند
    آن مسیحا صد چنین دل مرده می آرد بجوش
    آتشی هست اینکه می ریزد فغانی اشک گرم
    وز جگر این قطره ی نشمرده می آرد بجوش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha