کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خورشید من امروز بشکل دگری باز
    می خورده نهان گرم ز ما می گذری باز
    افروخته رخسار و جبین کرده عرقناک
    از حال دل تشنه لبان بیخبری باز
    دانم چه نظرهاست در آندم که بشوخی
    پنهان ز برم می روی و می نگری باز
    ایدل ز جنون خودی آواره ز بزمش
    بی فایده می سوز که بیرون دری باز
    شاید که ز بویش دم دیگر بخود آیم
    ای غیر ز بالین من این گل نبری باز
    امروز بما چشم ترحم نگشودی
    چونست بعشاق نداری نظری باز
    در خون منی گرم ز اظهار وفایش
    بیخود سخنی گفته ام ای دیده تری باز
    بس شیفته می بینمت امروز فغانی
    دانم که ز بیداد که خونین جگری باز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha