به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس

760عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس
سرها فرود رفت و حبابی ندید کس
پیوسته زهر می چکد از شیشه ی سپهر
هرگز در این قرابه شرابی ندید کس
مردم تمام در پی آبادی خودند
باری بلطف سوی خرابی ندید کس
در اتش از برای تو گشتیم سالها
وین طرفه تر که بوی کبابی ندید کس
چندین هزار فال زدم از برای وصل
اما هنوز رای صوابی ندید کس
راحت مجو فغانی و با درد سر بساز
در شیشه ی سپهر گلابی ندید کس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 2شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 3شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 4شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 5شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...6شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...7شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...8شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 9شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 10شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...11شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 12شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...13شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟14شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...15شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 16شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...17شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...18شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...19شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 20شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 21شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 22شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 23شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...24شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 25شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...26شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...27شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 28شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...29شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 30شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 31شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...32شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...33شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...34شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...35شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 36شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 37شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 38شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...39شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 40شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 41شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 42شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 43شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...44شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...45شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 46شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...47شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 48شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...49شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 50شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...51شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...52شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...53شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 54شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...55شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...56شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...57شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 58شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 59شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 60شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 61شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 62شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 63شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...64شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...65شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 66شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...67شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 68شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 69شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...70شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...71شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 72شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 73شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 74شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 75شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 76شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 77شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...78شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 79شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 80شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 81شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...82شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 83شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...84شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...85شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 86شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 87شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 88شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...89شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...90شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...91شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...92شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 93شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 94شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 95شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 96شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 97شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...98شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...99شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...100شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...101شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...102شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...103شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 104شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 105شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 106شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 107شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 108شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...109شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 110شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 111شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 112شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...113شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 114شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...115شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 116شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 117شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...118شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...119شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...120شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...121شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...122شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...123شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...124شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...125شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...126شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...127شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...128شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...129شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...130شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 131شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 132شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...133شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 134شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 135شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...136شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...137شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 138شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 139شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...140شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...141شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...142شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 143شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 144شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 145شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...146شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 147شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...148شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 149شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...150شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...151شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...152شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 153شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 154شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 155شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 156شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...157شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 158شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 159شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 160شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...161شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 162شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 163شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...164شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 165شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 166شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 167شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...168شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 169شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...170شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 171شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...172شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 173شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 174شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 175شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...176شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...177شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...178شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...179شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 180شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...181شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 182شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 183شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 184شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 185شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 186شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...187شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 188شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...189شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 190شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 191شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 192شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 193شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 194شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 195شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 196شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 197شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 198شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...199شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 200شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 201شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 202شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 203شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...204شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 205شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 206شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 207شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 208شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...209شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...210شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 211شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...212شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...213شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 214شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...215شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 216شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 217شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...218شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...219شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...220شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...221شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...222شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...223شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 224شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 225شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...226شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...227شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...228شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 229شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...230شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 231شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 232شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 233شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 234شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 235شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...236شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...237شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 238شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...239شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 240شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 241شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 242شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...243شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 244شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...245شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 246شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...247شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ