فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خورشید من امروز بشکل دگری باز می خورده نهان گرم ز ما می گذری باز افروخته رخسار و جبین کرده عرقناک از حال دل تشنه لبان بیخبری باز دانم چه نظرهاست در آندم که بشوخی پنهان ز برم می روی و می نگری باز ایدل ز جنون خودی آواره ز بزمش بی فایده می سوز که بیرون دری باز شاید که ز بویش دم دیگر بخود آیم ای غیر ز بالین من این گل نبری باز امروز بما چشم ترحم نگشودی چونست بعشاق نداری نظری باز در خون منی گرم ز اظهار وفایش بیخود سخنی گفته ام ای دیده تری باز بس شیفته می بینمت امروز فغانی دانم که ز بیداد که خونین جگری باز فغانی شیرازی