کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شکر خدا که با من بیدل نشست یار
    می خورد و بی حجاب بمحفل نشست یار
    منعم نه آگهست که با بینوای شهر
    آمد بدرد نوشی و بر گل نشست یار
    در بزم عیش و گوشه ی غم با وجود ناز
    با دردمند خویش مقابل نشست یار
    آندم بسرغیب رسیدم که چون پری
    از راه دیده آمد و بر دل نشست یار
    اکنون روم ز جای، که از غایت وفا
    دستم بدوش کرده حمایل نشست یار
    یک یک بزیر چشم، حریفان خود شناخت
    یاور مکن که از همه غافل نشست یار
    خرسند شد فغانی مهجور عاقبت
    با این غریب سوخته منزل نشست یار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha