به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید

810عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خطش چو بنام من از خامه برون آید
بس نکته ی دلسوزی کز نامه برون آید
آنروز که در مکتب دیدم سبقش گفتم
کاین طفل گرانمایه علامه برون آید
ننوشته سلام ایدل بهر چه کشی خود را
بگذار که حرفی چند از خامه برون آید
دندان بجگر دارم باشد که ازین مجلس
بخش من کم روزی یک شامه برون آید
ای آنکه نظر داری عمری بزلال خضر
میباش که سرو من از خانه برون آید
دانم که دهد تسکین یک روز فغانی را
هرچند که آن بدخو خود کامه برون آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 2شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 3شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 4شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 5شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 6شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...7شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 8شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...9شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 10شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 11شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 12شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 13شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 14شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 15شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 16شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 17شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...18شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 19شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 20شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 21شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 22شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 23شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...24شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 25شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 26شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...27شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...28شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 29شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...30شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...31شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 32شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 33شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...34شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 35شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 36شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 37شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 38شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 39شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 40شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 41شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 42شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 43شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 44شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...45شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 46شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 47شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 48شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 49شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...50شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...51شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...52شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 53شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 54شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...55شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 56شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...57شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟58شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...59شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 60شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...61شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...62شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...63شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 64شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 65شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 66شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 67شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...68شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 69شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...70شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...71شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 72شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...73شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 74شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 75شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...76شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...77شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...78شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...79شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 80شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 81شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 82شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...83شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 84شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 85شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 86شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 87شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...88شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...89شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 90شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...91شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 92شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...93شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 94شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...95شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...96شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...97شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 98شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...99شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...100شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...101شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 102شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 103شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 104شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 105شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 106شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 107شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...108شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...109شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 110شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...111شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 112شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 113شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...114شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...115شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 116شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 117شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 118شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 119شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 120شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 121شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...122شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 123شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 124شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 125شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...126شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 127شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...128شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...129شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 130شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 131شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 132شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...133شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...134شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...135شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...136شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 137شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 138شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 139شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 140شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 141شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...142شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...143شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...144شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...145شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...146شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...147شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 148شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 149شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 150شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 151شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 152شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...153شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 154شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 155شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 156شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...157شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 158شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...159شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 160شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 161شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...162شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...163شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...164شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...165شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...166شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...167شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...168شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...169شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...170شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...171شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...172شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...173شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...174شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 175شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 176شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...177شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 178شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 179شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...180شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...181شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 182شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 183شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...184شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...185شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...186شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 187شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 188شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 189شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...190شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 191شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...192شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 193شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...194شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...195شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...196شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 197شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 198شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 199شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 200شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...201شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 202شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 203شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 204شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...205شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 206شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 207شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...208شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 209شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 210شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 211شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...212شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 213شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...214شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 215شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...216شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 217شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 218شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 219شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...220شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...221شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...222شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...223شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 224شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...225شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 226شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 227شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 228شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 229شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 230شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...231شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 232شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...233شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 234شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 235شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 236شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 237شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 238شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 239شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 240شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 241شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 242شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...243شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 244شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 245شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 246شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 247شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...248شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 249شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 250شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 251شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 252شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...253شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...254شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 255شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...256شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...257شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 258شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...259شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 260شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 261شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...262شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...263شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...264شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...265شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...266شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...267شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 268شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 269شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...270شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...271شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...272شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 273شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...274شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 275شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 276شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 277شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 278شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 279شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...280شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...281شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 282شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...283شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 284شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 285شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 286شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...287شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 288شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...289شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 290شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...291شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ