کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    امروز صفای دلم از سیمتنی بود
    جانم پر از اندیشه ی نسرین بدنی بود
    چون دسته ی گل ساعدم از داغ نهانی
    آراسته زان دست که گویی چمنی بود
    پیرانه سرم ناصیه ی موی پریشان
    در سایه ی شمشاد قدی نسترنی بود
    در تابه ی حمام دلم رفت چو ماهی
    نی زهره ی آهی نه مجال سخنی بود
    در جوش در و بام ز نظاره ی دیدار
    گرمابه نه کز خلد برین انجمنی بود
    از سجده ی شکرم سر شوریده نیاسود
    کان وصل نه اندازه ی حد چو منی بود
    در پوست نگجیدم ازین شوق که دل را
    آب عرق سینه ی گلپیرهنی بود
    بر چشمه ی خورشید دریغست گشودن
    چشمی که به دیدار چنان غمزه زنی بود
    او رفت، فغانی بسر صفه حمام
    چون قالب جان رفته درون کفنی بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha