به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد

770عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد
چه آفتست که احباب را بجان آورد
شدم بوعده ی او زار آه ازان بد مست
که یکدو بوسه کرم کرد و بر زبان آورد
چه گیرم آن کمر بسته را بدعوی خون
که فتنه کاکل آشفته در میان آورد
ز بند بند تنم این زمان براید دود
که عشق خانه کنم پی باستخوان آورد
نوید رحمت جاوید ازان بهشتی دارد
فرشته یی که بمن مژده ی امان آورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 2شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 3شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 4شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 5شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...6شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 7شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...8شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 9شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 10شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 11شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 12شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 13شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 14شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 15شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 16شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...17شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 18شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 19شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 20شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 21شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 22شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...23شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 24شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 25شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...26شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...27شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 28شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...29شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...30شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 31شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 32شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...33شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 34شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 35شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 36شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 37شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 38شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 39شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 40شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 41شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 42شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 43شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...44شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 45شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 46شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 47شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 48شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...49شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...50شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...51شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 52شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 53شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...54شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 55شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...56شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟57شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...58شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 59شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...60شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...61شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...62شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 63شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 64شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 65شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 66شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...67شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 68شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...69شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...70شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 71شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...72شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 73شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 74شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...75شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...76شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...77شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...78شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 79شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 80شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 81شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...82شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 83شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 84شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 85شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 86شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...87شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...88شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 89شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...90شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 91شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...92شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 93شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...94شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...95شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...96شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 97شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...98شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...99شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...100شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 101شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 102شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 103شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 104شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 105شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 106شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...107شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...108شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 109شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...110شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 111شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 112شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...113شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...114شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 115شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 116شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 117شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 118شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 119شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 120شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...121شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 122شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 123شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 124شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...125شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 126شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...127شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...128شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 129شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 130شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 131شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...132شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...133شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...134شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...135شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 136شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 137شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 138شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 139شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 140شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...141شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...142شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...143شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...144شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...145شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...146شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 147شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 148شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 149شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 150شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 151شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...152شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 153شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 154شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 155شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...156شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 157شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...158شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 159شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 160شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...161شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...162شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...163شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...164شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...165شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...166شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...167شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...168شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...169شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...170شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...171شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...172شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...173شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 174شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 175شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...176شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 177شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 178شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...179شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...180شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 181شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 182شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...183شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...184شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...185شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 186شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 187شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 188شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...189شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 190شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...191شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 192شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...193شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...194شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...195شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 196شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 197شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 198شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 199شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...200شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 201شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 202شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 203شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...204شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 205شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 206شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...207شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 208شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 209شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 210شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...211شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 212شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...213شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 214شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...215شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 216شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 217شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 218شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...219شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...220شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...221شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...222شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 223شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...224شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 225شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 226شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 227شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 228شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 229شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...230شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 231شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...232شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 233شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 234شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 235شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 236شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 237شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 238شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 239شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 240شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 241شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...242شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 243شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 244شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 245شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 246شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...247شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 248شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 249شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 250شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 251شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...252شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...253شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 254شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...255شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...256شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 257شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...258شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 259شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 260شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...261شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...262شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...263شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...264شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...265شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...266شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 267شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 268شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...269شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...270شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...271شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 272شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...273شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 274شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 275شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 276شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 277شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 278شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...279شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...280شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 281شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...282شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 283شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 284شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 285شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...286شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 287شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...288شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 289شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...290شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ