فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
امروز صفای دلم از سیمتنی بود جانم پر از اندیشه ی نسرین بدنی بود چون دسته ی گل ساعدم از داغ نهانی آراسته زان دست که گویی چمنی بود پیرانه سرم ناصیه ی موی پریشان در سایه ی شمشاد قدی نسترنی بود در تابه ی حمام دلم رفت چو ماهی نی زهره ی آهی نه مجال سخنی بود در جوش در و بام ز نظاره ی دیدار گرمابه نه کز خلد برین انجمنی بود از سجده ی شکرم سر شوریده نیاسود کان وصل نه اندازه ی حد چو منی بود در پوست نگجیدم ازین شوق که دل را آب عرق سینه ی گلپیرهنی بود بر چشمه ی خورشید دریغست گشودن چشمی که به دیدار چنان غمزه زنی بود او رفت، فغانی بسر صفه حمام چون قالب جان رفته درون کفنی بود فغانی شیرازی