به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه اندازد

750عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گر آن خورشید روزی بر سر من سایه اندازد
رقیبش همچو ابری آید و روزم سیه سازد
گرفتارم بدست نازنینی کز هوای خود
مرا چون زارتر بیند بخوبی بیشتر نازد
چنان خوبی که گر آیی میان مجلس خوبان
زهر جانب پریرویی بر خسارت نظر بازد
رقیب از محرمی گر شمع بالینت شود شبها
گمارم آه گرم خود برو چندانکه بگدازد
بغیر از خاک پایش ای فغانی گر کشی سرمه
سرشک از دیده بیرون آید و رویت سیه سازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...2شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...3شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...4شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...5شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 6شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 7شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 8شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 9شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 10شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 11شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 12شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 13شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...14شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 15شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...16شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 17شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 18شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 19شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 20شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 21شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 22شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 23شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 24شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...25شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 26شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 27شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 28شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 29شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 30شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...31شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 32شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 33شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...34شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...35شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 36شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...37شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...38شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 39شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 40شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...41شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 42شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 43شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 44شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 45شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 46شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 47شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 48شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 49شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 50شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 51شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...52شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 53شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 54شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 55شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 56شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...57شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...58شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...59شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 60شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 61شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...62شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 63شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...64شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟65شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...66شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 67شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...68شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...69شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...70شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 71شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 72شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 73شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 74شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...75شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 76شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...77شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...78شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 79شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...80شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 81شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 82شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...83شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...84شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...85شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...86شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 87شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 88شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 89شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...90شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 91شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 92شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 93شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 94شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...95شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...96شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 97شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...98شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 99شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...100شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 101شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...102شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...103شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...104شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 105شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...106شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...107شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...108شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 109شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 110شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 111شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 112شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 113شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 114شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...115شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...116شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 117شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...118شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 119شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 120شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...121شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...122شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 123شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 124شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 125شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 126شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 127شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 128شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...129شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 130شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 131شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 132شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...133شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 134شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...135شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...136شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 137شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 138شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 139شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...140شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...141شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...142شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...143شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 144شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 145شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 146شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 147شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 148شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...149شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...150شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...151شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...152شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...153شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...154شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 155شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 156شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 157شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 158شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 159شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...160شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 161شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 162شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 163شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...164شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 165شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...166شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 167شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 168شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...169شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...170شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...171شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...172شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...173شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...174شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...175شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...176شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...177شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...178شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...179شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...180شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...181شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 182شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 183شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...184شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 185شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 186شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...187شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...188شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 189شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 190شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...191شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...192شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...193شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 194شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 195شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 196شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...197شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 198شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...199شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 200شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...201شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...202شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...203شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 204شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 205شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 206شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 207شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...208شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 209شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 210شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 211شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...212شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 213شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 214شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...215شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 216شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 217شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 218شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...219شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 220شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...221شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 222شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...223شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 224شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 225شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 226شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...227شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...228شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...229شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...230شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 231شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...232شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 233شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 234شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 235شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 236شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 237شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...238شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 239شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...240شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 241شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 242شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 243شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 244شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 245شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 246شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 247شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 248شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 249شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...250شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 251شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 252شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 253شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 254شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...255شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 256شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 257شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 258شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 259شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...260شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...261شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 262شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...263شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...264شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 265شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...266شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 267شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 268شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...269شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...270شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...271شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...272شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...273شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...274شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 275شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 276شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...277شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...278شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...279شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 280شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...281شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 282شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 283شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 284شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 285شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 286شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...287شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...288شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 289شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...290شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 291شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 292شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 293شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...294شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 295شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...296شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 297شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...298شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ