به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گیرد

1040عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گیرد
نه گل را بو کند نه ساغر می در دهن گیرد
من از خون خوردن شبهای هجر افتاده ام بیخود
صبوحی کرده او با دیگران راه چمن گیرد
ز جور او کشم تیغ و کنم آهنگ قتل خود
مگر رحمی کند آن بیوفا و دست من گیرد
فغان از طبع شوخ او که چون در دلی گویم
مرا در پیچد و صد نکته بر هر یک سخن گیرد
نسمی گر وزد در کوی او سوزم من بیدل
زرشک آنکه ناگه بوی آن گل پیرهن گیرد
رود با مطرب و می هر شب آن گل در گلستانی
فغانی با دل سوزان ره بیت الحزن گیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...2شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...3شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 4شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 5شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 6شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 7شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 8شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 9شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 10شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 11شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...12شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 13شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...14شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 15شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 16شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 17شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 18شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 19شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 20شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 21شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 22شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...23شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 24شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 25شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 26شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 27شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 28شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...29شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 30شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 31شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...32شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...33شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 34شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...35شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...36شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 37شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 38شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...39شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 40شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 41شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 42شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 43شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 44شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 45شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 46شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 47شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 48شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 49شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...50شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 51شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 52شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 53شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 54شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...55شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...56شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...57شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 58شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 59شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...60شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 61شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...62شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟63شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...64شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 65شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...66شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...67شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...68شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 69شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 70شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 71شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 72شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...73شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 74شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...75شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...76شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 77شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...78شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 79شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 80شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...81شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...82شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...83شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...84شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 85شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 86شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 87شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...88شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 89شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 90شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 91شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 92شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...93شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...94شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 95شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...96شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 97شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...98شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 99شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...100شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...101شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...102شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 103شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...104شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...105شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...106شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 107شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 108شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 109شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 110شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 111شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 112شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...113شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...114شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 115شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...116شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 117شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 118شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...119شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...120شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 121شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 122شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 123شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 124شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 125شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 126شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...127شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 128شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 129شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 130شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...131شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 132شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...133شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...134شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 135شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 136شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 137شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...138شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...139شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...140شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...141شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 142شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 143شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 144شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 145شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 146شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...147شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...148شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...149شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...150شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...151شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...152شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 153شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 154شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 155شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 156شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 157شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...158شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 159شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 160شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 161شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...162شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 163شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...164شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 165شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 166شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...167شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...168شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...169شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...170شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...171شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...172شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...173شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...174شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...175شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...176شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...177شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...178شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...179شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 180شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 181شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...182شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 183شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 184شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...185شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...186شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 187شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 188شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...189شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...190شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...191شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 192شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 193شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 194شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...195شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 196شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...197شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 198شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...199شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...200شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...201شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 202شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 203شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 204شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 205شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...206شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 207شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 208شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 209شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...210شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 211شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 212شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...213شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 214شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 215شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 216شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...217شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 218شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...219شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 220شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...221شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 222شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 223شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 224شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...225شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...226شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...227شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...228شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 229شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...230شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 231شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 232شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 233شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 234شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 235شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...236شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 237شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...238شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 239شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 240شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 241شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 242شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 243شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 244شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 245شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 246شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 247شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...248شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 249شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 250شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 251شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 252شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...253شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 254شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 255شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 256شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 257شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...258شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...259شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 260شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...261شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...262شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 263شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...264شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 265شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 266شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...267شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...268شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...269شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...270شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...271شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...272شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 273شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 274شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...275شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...276شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...277شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 278شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...279شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 280شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 281شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 282شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 283شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 284شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...285شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...286شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 287شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...288شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 289شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 290شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 291شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...292شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 293شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...294شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 295شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...296شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ