فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می خورده خنده بر من ناشاد می کند آن ترک مست بین که چه بیداد می کند دارم چنان خیال که پندارم این زمان دارد به دست جام و مرا یاد می کند عاشق چو مور در ته پا رفت و او همان گلگشت با بتان پریزاد می کند شوخی که در سرش هوس مطربست و می کی گوش بر نصیحت استاد می کند داغی به جان سوخته ام تازه می شود در بزم هر ترانه که بنیاد می کند آتش بخرمنم زد و سر داد همچو صید اکنون که داغ کرد چه آزاد می کند با هر کسی مگوی فغانی که عاشقم این حال خود ز طور تو فریاد می کند فغانی شیرازی