کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوش آن شبها که سر بر آستان دلستانم بود
    ز خاک پای او مهر خموشی بر دهانم بود
    بهر صورت که می رفتم بکویش آشنا بودم
    نه غوغای سگان نه بیم سنگ پاسبانم بود
    بخواب بیخودی شبها بکنجی می شدم پنهان
    ز سوی پاسبانش گوشه ی چشمی نهانم بود
    چو بلبل نیمشب کز خواب مستی می شدم بیدار
    زبان چون می گشودم نام آن گل بر زبانم بود
    چو از نظاره ی خورشید رویش می شدم بیخود
    ز کویش ذره یی کان بر هوا می رفت جانم بود
    صباح رحلتم زان مرغ اقبال رقیب افتاد
    که در شام اجل تیر دعایی در کمانم بود
    فغانی می شدم بیطاقت از نظاره ی رویش
    ولیکن عزت او مانع آه و فغانم بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha