به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید

830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید
پوشیده شد چنانکه نقابش کسی ندید
منظور هیچ مست نشد نرگس و گلش
هرگز میان بزم شرابش کسی ندید
آب حیات بود و لبی تر نشد ازو
گل داشت سالها و گلابش کسی ندید
بیرون نرفت و خلق جهانند عاشقش
عالم گرفت و پا برکابش کسی ندید
هر شب در آرزوی وصالش که کیمیاست
خفتند صد هزار و بخوابش کسی ندید
یا رب چگونه داشت چو گل، تازه عالمی
آن چشمه ی حیات که آبش کسی ندید
آهی نهان کشید فغانی و جان سپرد
رفت آنچنان که هیچ عذابش کسی ندید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...2شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 3شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 4شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...5شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...6شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...7شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...8شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...9شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 10شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 11شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 12شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 13شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 14شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 15شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 16شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 17شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...18شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 19شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...20شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 21شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 22شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 23شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 24شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 25شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 26شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 27شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 28شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...29شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 30شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 31شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 32شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 33شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 34شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...35شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 36شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 37شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...38شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...39شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 40شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...41شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...42شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 43شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 44شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...45شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 46شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 47شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 48شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 49شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 50شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 51شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 52شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 53شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 54شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 55شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...56شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 57شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 58شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 59شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 60شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...61شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...62شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...63شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 64شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 65شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...66شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 67شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...68شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟69شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...70شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 71شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...72شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...73شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...74شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 75شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 76شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 77شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 78شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...79شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 80شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...81شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...82شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 83شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...84شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 85شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 86شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...87شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...88شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...89شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...90شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 91شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 92شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 93شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...94شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 95شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 96شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 97شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 98شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...99شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...100شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 101شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...102شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 103شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...104شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 105شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...106شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...107شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...108شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 109شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...110شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...111شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...112شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 113شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 114شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 115شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 116شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 117شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 118شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...119شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...120شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 121شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...122شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 123شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 124شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...125شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...126شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 127شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 128شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 129شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 130شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 131شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 132شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...133شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 134شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 135شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 136شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...137شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 138شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...139شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...140شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 141شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 142شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 143شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...144شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...145شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...146شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...147شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 148شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 149شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 150شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 151شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 152شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...153شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...154شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...155شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...156شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...157شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...158شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 159شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 160شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 161شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 162شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 163شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...164شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 165شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 166شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 167شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...168شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 169شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...170شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 171شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 172شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...173شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...174شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...175شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...176شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...177شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...178شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...179شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...180شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...181شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...182شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...183شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...184شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...185شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 186شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 187شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...188شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 189شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 190شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...191شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...192شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 193شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 194شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...195شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...196شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...197شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 198شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 199شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 200شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...201شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 202شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...203شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 204شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...205شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...206شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...207شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 208شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 209شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 210شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 211شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...212شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 213شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 214شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 215شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...216شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 217شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 218شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...219شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 220شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 221شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 222شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...223شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 224شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...225شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 226شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...227شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 228شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 229شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 230شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...231شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...232شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...233شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...234شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 235شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...236شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 237شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 238شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 239شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 240شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 241شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...242شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 243شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...244شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 245شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 246شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 247شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 248شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 249شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 250شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 251شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 252شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 253شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...254شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 255شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 256شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 257شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 258شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...259شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 260شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 261شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 262شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 263شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...264شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...265شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 266شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...267شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...268شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 269شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...270شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 271شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 272شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...273شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...274شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...275شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...276شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...277شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...278شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 279شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 280شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...281شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...282شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...283شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 284شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...285شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 286شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 287شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 288شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 289شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 290شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...291شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...292شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 293شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...294شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 295شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 296شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 297شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...298شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 299شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...300شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 301شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...302شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ