به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مباد

740عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مباد
درد دل باد و ملامت، ناشکیبایی مباد
بیتو غیر ناله ی جانسوز و آه جانگداز
عاشقانرا همدم شبهای تنهایی مباد
رستم از قید خرد یا رب اسیر عشق را
هدمی جز با گرفتاران سودایی مباد
جمع کردم در خم زلفت دل سرگشته را
هیچ دل یا رب پریشان گرد و هر جایی مباد
بی فروغ شمع رخسار تو ای چشم و چراغ
دیده را شب زنده داری باد و بینایی مباد
در حریم چشم و دل بادا جمالت جلوه گر
شمع را کاری به غیر از مجلس آرایی مباد
قول ناصح با فغانی در پریشانی عشق
در نمی گیرد کسی مجنون و شیدایی مباد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 2شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...3شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 4شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...5شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 6شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 7شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 8شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 9شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 10شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 11شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 12شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 13شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 14شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 15شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 16شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 17شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...18شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 19شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...20شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...21شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...22شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...23شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 24شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 25شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 26شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 27شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 28شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...29شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...30شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 31شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 32شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...33شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...34شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...35شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...36شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...37شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 38شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 39شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 40شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 41شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 42شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 43شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 44شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 45شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...46شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 47شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...48شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 49شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 50شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 51شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 52شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 53شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 54شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 55شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 56شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...57شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 58شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 59شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 60شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 61شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 62شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...63شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 64شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 65شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...66شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...67شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 68شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...69شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...70شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 71شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 72شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...73شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 74شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 75شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 76شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 77شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 78شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 79شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 80شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 81شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 82شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 83شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...84شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 85شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 86شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 87شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 88شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...89شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...90شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...91شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 92شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 93شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...94شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 95شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...96شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟97شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...98شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 99شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...100شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...101شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...102شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 103شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 104شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 105شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 106شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...107شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 108شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...109شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...110شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 111شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...112شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 113شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 114شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...115شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...116شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...117شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...118شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 119شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 120شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 121شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...122شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 123شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 124شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 125شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 126شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...127شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...128شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 129شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...130شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 131شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...132شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 133شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...134شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...135شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...136شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 137شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...138شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...139شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...140شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 141شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 142شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 143شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 144شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 145شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 146شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...147شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...148شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 149شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...150شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 151شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 152شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...153شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...154شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 155شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 156شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 157شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 158شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 159شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 160شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...161شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 162شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 163شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 164شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...165شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 166شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...167شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...168شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 169شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 170شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 171شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...172شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...173شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...174شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...175شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 176شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 177شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 178شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 179شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 180شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...181شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...182شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...183شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...184شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...185شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...186شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 187شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 188شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 189شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 190شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 191شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...192شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 193شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 194شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 195شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...196شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 197شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...198شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 199شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 200شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...201شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...202شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...203شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...204شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...205شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...206شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...207شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...208شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...209شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...210شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...211شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...212شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...213شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 214شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 215شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...216شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 217شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 218شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...219شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...220شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 221شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 222شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...223شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...224شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...225شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 226شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 227شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 228شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...229شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 230شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...231شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 232شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...233شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...234شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...235شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 236شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 237شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 238شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 239شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...240شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 241شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 242شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 243شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...244شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 245شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 246شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...247شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 248شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 249شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 250شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...251شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 252شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...253شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 254شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...255شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 256شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 257شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 258شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...259شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...260شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...261شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...262شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 263شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...264شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 265شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 266شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 267شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 268شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 269شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...270شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 271شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...272شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 273شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 274شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 275شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 276شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 277شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 278شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 279شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 280شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 281شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...282شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 283شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 284شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 285شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 286شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...287شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 288شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 289شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 290شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 291شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...292شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...293شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 294شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...295شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...296شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 297شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...298شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 299شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 300شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...301شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...302شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...303شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...304شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...305شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...306شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 307شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 308شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...309شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...310شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...311شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 312شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...313شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 314شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 315شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 316شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 317شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 318شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...319شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...320شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 321شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...322شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 323شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 324شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 325شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...326شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 327شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...328شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 329شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...330شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ