فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مباد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مباد درد دل باد و ملامت، ناشکیبایی مباد بیتو غیر ناله ی جانسوز و آه جانگداز عاشقانرا همدم شبهای تنهایی مباد رستم از قید خرد یا رب اسیر عشق را هدمی جز با گرفتاران سودایی مباد جمع کردم در خم زلفت دل سرگشته را هیچ دل یا رب پریشان گرد و هر جایی مباد بی فروغ شمع رخسار تو ای چشم و چراغ دیده را شب زنده داری باد و بینایی مباد در حریم چشم و دل بادا جمالت جلوه گر شمع را کاری به غیر از مجلس آرایی مباد قول ناصح با فغانی در پریشانی عشق در نمی گیرد کسی مجنون و شیدایی مباد فغانی شیرازی