به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من خوش نکرد

790عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از دیده پنهان آن پری گشت و دل من خوش نکرد
آن مرغ وحشی عاقبت رفت و نشمین خوش نکرد
نی شد بمسجد منکرم زاهد که در میخانه هم
طور من بی دین و دل پیر برهمن خوش نکرد
از شمع خود ماندم جدا چندانکه گشتم دل سیه
روشن دل پروانه یی کاین تیره مسکن خوش نکرد
از عاشقی شد عاقبت روزم ببدنامی سیه
ترسید از روز سیه آنکس که این فن خوش نکرد
خوش حالت مرغی که او جا کرد در ویرانه یی
وز های و هوی باغبان گلگشت گلشن خوش نکرد
از چنگ طفلان دامنم کوته مبادا هیچگه
کاین دلق رسوایی دلم بیچاک دامن خوش نکرد
بی او فغانی هیچگه نشنید صوت خوشدلی
عاشق درین محنت سرا جز آه و شیون خوش نکرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۷: احبابرا ادای کلام تو می کشد 2شمارهٔ ۱۸۸: از دیده پنهان آن پری گشت و دل من ...3شمارهٔ ۱۸۹: خزان رسید و گلستان به آن جمال نما ...4شمارهٔ ۱۹۰: دلم ز روز بد خویش ماتمی دارد 5شمارهٔ ۱۹۱: روزی فلکم پیش در او نرسانید 6شمارهٔ ۱۹۲: امروز اگر می بمن آن لب نرساند 7شمارهٔ ۱۹۳: نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد 8شمارهٔ ۱۹۴: رسید آن شمع و از هر جانبی پروانه ...9شمارهٔ ۱۹۵: چه سازم وه که آن بیباک رو از مرد ...10شمارهٔ ۱۹۶: بهر کس گر درآیی خوبی رخسار کی مان ...11شمارهٔ ۱۹۷: چه شد که از همه جا بوی درد می آید 12شمارهٔ ۱۹۸: صبا برگ گلی سوی من مجنون نیندازد 13شمارهٔ ۱۹۹: ماه من از خانه مست شب بهوای که شد 14شمارهٔ ۲۰۰: ماتم نشست و کوکبه ی سور شد بلند 15شمارهٔ ۲۰۱: رفتی و چشم روشنم از اشک حرمان تیر ...16شمارهٔ ۲۰۲: نوبهار آمد که بوی گل جهانرا خوش ک ...17شمارهٔ ۲۰۳: دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردان ...18شمارهٔ ۲۰۴: بر اوج حسن چو آن ترک کج کلاه بر آ ...19شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...20شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...21شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 22شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...23شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 24شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 25شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 26شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...27شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 28شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...29شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 30شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 31شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...32شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 33شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 34شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 35شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...36شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...37شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 38شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 39شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 40شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 41شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 42شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 43شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...44شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 45شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 46شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...47شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 48شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...49شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 50شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 51شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 52شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...53شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 54شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...55شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 56شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...57شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...58شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 59شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...60شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 61شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 62شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...63شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 64شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...65شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 66شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 67شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 68شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 69شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 70شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 71شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 72شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 73شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 74شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 75شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 76شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 77شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...78شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 79شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...80شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...81شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...82شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...83شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 84شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 85شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 86شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 87شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 88شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...89شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...90شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 91شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 92شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...93شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...94شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...95شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...96شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...97شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 98شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 99شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 100شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 101شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 102شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 103شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 104شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 105شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...106شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 107شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...108شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 109شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 110شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 111شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 112شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 113شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 114شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 115شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 116شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...117شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 118شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 119شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 120شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 121شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 122شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...123شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 124شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 125شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...126شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...127شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 128شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...129شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...130شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 131شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 132شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...133شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 134شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 135شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 136شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 137شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 138شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 139شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 140شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 141شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 142شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 143شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...144شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 145شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 146شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 147شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 148شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...149شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...150شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...151شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 152شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 153شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...154شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 155شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...156شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟157شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...158شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 159شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...160شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...161شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...162شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 163شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 164شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 165شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 166شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...167شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 168شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...169شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...170شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 171شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...172شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 173شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 174شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...175شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...176شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...177شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...178شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 179شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 180شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 181شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...182شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 183شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 184شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 185شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 186شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...187شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...188شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 189شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...190شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 191شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...192شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 193شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...194شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...195شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...196شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 197شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...198شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...199شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...200شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 201شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 202شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 203شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 204شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 205شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 206شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...207شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...208شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 209شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...210شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 211شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 212شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...213شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...214شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 215شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 216شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 217شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 218شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 219شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 220شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...221شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 222شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 223شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 224شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...225شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 226شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...227شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...228شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 229شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 230شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 231شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...232شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...233شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...234شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...235شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 236شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 237شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 238شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 239شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 240شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...241شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...242شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...243شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...244شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...245شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...246شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 247شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 248شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 249شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 250شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 251شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...252شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 253شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 254شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 255شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...256شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 257شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...258شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 259شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 260شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...261شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...262شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...263شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...264شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...265شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...266شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...267شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...268شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...269شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...270شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...271شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...272شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...273شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 274شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 275شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...276شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 277شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 278شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...279شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...280شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 281شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 282شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...283شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...284شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...285شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 286شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 287شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 288شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...289شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 290شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...291شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 292شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...293شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...294شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...295شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 296شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 297شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 298شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 299شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...300شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 301شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 302شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 303شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...304شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 305شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 306شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...307شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 308شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 309شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 310شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...311شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 312شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...313شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 314شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...315شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 316شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 317شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 318شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...319شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...320شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...321شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...322شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 323شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...324شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 325شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 326شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 327شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 328شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 329شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...330شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 331شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...332شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 333شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 334شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 335شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 336شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 337شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 338شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 339شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 340شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 341شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...342شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 343شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 344شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 345شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 346شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...347شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 348شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 349شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 350شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 351شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...352شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...353شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 354شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...355شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...356شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 357شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...358شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 359شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 360شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...361شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...362شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...363شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...364شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...365شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...366شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 367شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 368شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...369شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...370شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...371شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 372شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...373شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 374شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 375شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 376شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 377شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 378شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...379شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...380شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 381شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...382شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 383شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 384شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 385شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...386شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 387شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...388شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 389شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...390شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ