به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ندید

1010عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ندید
بی گریه صبحی دم نزد بی خون دل شامی ندید
یکشب سر شوریده ام سامان بالینی نیافت
روزی دل سرگشته ام روی سرانجامی ندید
نگذشت روزی یا شبی کاین جان خرمن سوخته
پروانه ی شمعی نشد داغ گلندامی ندید
می خواست عشق جان ستان قتل یکی از عاشقان
از من زبونتر در جهان رسوا و بدنامی ندید
عمریست کاین دلبستگی دارد فغانی با بتان
هرگز گشاد کار خود از حلقه ی دامی ندید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۰۵: ز بیرحمی چو آن گل پیرهن دور از بر ...2شمارهٔ ۲۰۶: شبها گذشت و چشم من یک لحظه آرامی ...3شمارهٔ ۲۰۷: بیا که ساقی ما باده ی طهور دهد 4شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...5شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 6شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 7شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 8شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...9شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 10شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...11شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 12شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 13شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...14شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 15شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 16شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 17شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...18شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...19شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 20شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 21شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 22شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 23شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 24شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 25شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...26شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 27شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 28شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...29شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 30شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...31شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 32شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 33شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 34شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...35شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 36شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...37شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 38شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...39شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...40شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 41شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...42شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 43شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 44شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...45شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 46شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...47شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 48شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 49شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 50شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 51شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 52شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 53شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 54شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 55شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 56شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 57شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 58شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 59شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...60شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 61شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...62شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...63شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...64شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...65شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 66شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 67شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 68شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 69شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 70شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...71شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...72شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 73شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 74شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...75شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...76شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...77شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...78شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...79شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 80شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 81شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 82شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 83شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 84شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 85شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 86شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 87شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...88شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 89شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...90شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 91شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 92شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 93شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 94شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 95شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 96شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 97شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 98شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...99شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 100شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 101شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 102شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 103شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 104شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...105شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 106شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 107شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...108شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...109شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 110شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...111شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...112شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 113شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 114شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...115شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 116شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 117شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 118شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 119شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 120شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 121شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 122شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 123شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 124شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 125شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...126شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 127شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 128شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 129شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 130شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...131شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...132شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...133شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 134شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 135شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...136شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 137شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...138شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟139شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...140شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 141شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...142شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...143شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...144شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 145شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 146شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 147شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 148شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...149شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 150شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...151شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...152شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 153شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...154شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 155شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 156شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...157شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...158شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...159شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...160شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 161شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 162شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 163شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...164شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 165شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 166شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 167شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 168شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...169شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...170شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 171شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...172شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 173شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...174شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 175شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...176شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...177شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...178شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 179شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...180شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...181شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...182شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 183شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 184شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 185شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 186شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 187شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 188شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...189شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...190شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 191شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...192شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 193شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 194شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...195شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...196شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 197شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 198شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 199شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 200شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 201شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 202شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...203شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 204شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 205شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 206شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...207شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 208شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...209شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...210شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 211شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 212شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 213شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...214شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...215شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...216شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...217شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 218شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 219شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 220شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 221شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 222شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...223شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...224شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...225شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...226شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...227شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...228شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 229شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 230شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 231شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 232شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 233شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...234شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 235شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 236شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 237شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...238شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 239شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...240شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 241شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 242شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...243شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...244شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...245شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...246شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...247شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...248شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...249شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...250شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...251شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...252شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...253شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...254شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...255شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 256شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 257شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...258شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 259شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 260شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...261شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...262شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 263شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 264شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...265شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...266شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...267شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 268شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 269شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 270شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...271شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 272شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...273شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 274شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...275شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...276شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...277شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 278شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 279شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 280شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 281شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...282شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 283شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 284شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 285شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...286شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 287شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 288شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...289شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 290شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 291شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 292شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...293شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 294شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...295شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 296شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...297شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 298شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 299شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 300شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...301شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...302شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...303شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...304شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 305شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...306شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 307شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 308شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 309شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 310شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 311شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...312شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 313شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...314شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 315شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 316شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 317شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 318شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 319شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 320شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 321شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 322شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 323شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...324شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 325شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 326شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 327شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 328شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...329شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 330شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 331شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 332شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 333شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...334شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...335شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 336شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...337شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...338شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 339شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...340شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 341شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 342شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...343شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...344شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...345شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...346شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...347شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...348شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 349شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 350شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...351شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...352شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...353شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 354شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...355شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 356شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 357شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 358شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 359شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 360شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...361شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...362شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 363شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...364شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 365شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 366شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 367شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...368شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 369شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...370شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 371شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...372شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ