به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فغانی شیرازی

فغانی شیرازیغزل هاشمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد

760عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

حسن تو بچشم ما نگنجد
آن نور به هیچ جا نگنجد
باز امشبم از خیال آن روی
در دیده و دل صفا نگنجد
بی مغز سری کز آفتابی
یک ذره درو هوا نگنجد
یا رب چه دلست این که هرگز
در وی رقم وفا نگنجد
گل بر سر خاک ما میارید
کانجا بجز از گیا نگنجد
بیگانه گرفت بزم آن شمع
پروانه ی آشنا نگنجد
هر شام ز یا رب فغانی
در هفت فلک دعا نگنجد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۰۸: خون خوردنم ز هجر تو از حد برون مب ...2شمارهٔ ۲۰۹: حسن تو بچشم ما نگنجد 3شمارهٔ ۲۱۰: بمجلسی که تویی می دگر نمی گنجد 4شمارهٔ ۲۱۱: آمد بهار و دل بمی و جام تازه شد 5شمارهٔ ۲۱۲: آن رهروان که رو به در دل نهاده ان ...6شمارهٔ ۲۱۳: جفا مکن که دگر آن جفا نمی گنجد 7شمارهٔ ۲۱۴: با چون منی چرا می چون ارغوان خورن ...8شمارهٔ ۲۱۵: نظاره ی روی تو بسی خانه سیه کرد 9شمارهٔ ۲۱۶: عشق آمد و هوای صف طاعتم نماند 10شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بو ...11شمارهٔ ۲۱۸: منم که دوست مرادم ز تلخ و شور دهد 12شمارهٔ ۲۱۹: ستمگران غم اهل نظر نمی دانند 13شمارهٔ ۲۲۰: آنان که به اخلاص کلام تو نویسند 14شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ...15شمارهٔ ۲۲۲: کیم من تا کس از مرکب برای من فرود ...16شمارهٔ ۲۲۳: گلرخان بر سر خاکم چمنی ساخته اند 17شمارهٔ ۲۲۴: سحر فغان من آنمه ز طرف بام شنید 18شمارهٔ ۲۲۵: سرشک لعل من حاصل گل آزار می آرد 19شمارهٔ ۲۲۶: کنون که باد خزان فرش لعل فام کشید 20شمارهٔ ۲۲۷: تا چند طلب باشد و مطلوب نباشد 21شمارهٔ ۲۲۸: دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد 22شمارهٔ ۲۲۹: باین جادو و شانم تا سر پیوند خواه ...23شمارهٔ ۲۳۰: ساقی چه بود باده و زین آب چه خیزد 24شمارهٔ ۲۳۱: صبحی بمن آن شاخ گل از خواب نخیزد 25شمارهٔ ۲۳۲: هوا خوشبوی گشت و مرغ در پرواز می ...26شمارهٔ ۲۳۳: افغان که دل به هیچ مقامم نمی کشد 27شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساخت ...28شمارهٔ ۲۳۵: بیا که شاهد گل شمع بوستان گردید 29شمارهٔ ۲۳۶: گلرخان از نفس ما اثری یافته اند 30شمارهٔ ۲۳۷: خوبی بالتفات وفا کم نمی شود 31شمارهٔ ۲۳۸: معاذالله گرت با همدمان رغبت زیاد ...32شمارهٔ ۲۳۹: دود برآمد ز دلم چون سپند 33شمارهٔ ۲۴۰: چه تندی است که سویت نگاه نتوان کر ...34شمارهٔ ۲۴۱: میخواره ی مرا لب خندان نگه کنید 35شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن اف ...36شمارهٔ ۲۴۳: از چه مجنون مرغ را بر فرق خود جا ...37شمارهٔ ۲۴۴: می خورده خنده بر من ناشاد می کند 38شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم ...39شمارهٔ ۲۴۶: گل آمد و بی یار نشستن که تواند 40شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود 41شمارهٔ ۲۴۸: بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مب ...42شمارهٔ ۲۴۹: لعلت ازمی خنده بر برگ گل سیراب زد 43شمارهٔ ۲۵۰: عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کر ...44شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید 45شمارهٔ ۲۵۲: چکند دل که بدوران غمت خون نخورد 46شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد 47شمارهٔ ۲۵۴: چون از می صبوحی رنگ رخش برآید 48شمارهٔ ۲۵۵: دمی که بوی گل از باد نوبهار آید 49شمارهٔ ۲۵۶: سر از نیاز من آنسرو سرفراز کشید 50شمارهٔ ۲۵۷: هرگز برخت سیر نگاهی نتوان کرد 51شمارهٔ ۲۵۸: ما را گلی از باغ تو چیدن نگذارند 52شمارهٔ ۲۵۹: جز جور و جفا پیشه ی محبوب نباشد 53شمارهٔ ۲۶۰: از توبه ی من دیر مغان بیت حزن شد 54شمارهٔ ۲۶۱: کدام عید که حسن تو صد شهید ندارد 55شمارهٔ ۲۶۲: چشمم دمی ز دیدن روی تو بس نکرد 56شمارهٔ ۲۶۳: آنچه من می کشم از عشق تو مجنون نک ...57شمارهٔ ۲۶۴: دلم روانشد و جان هم ره سفر گیرد 58شمارهٔ ۲۶۵: چو رو از جاب صید آن شکار انداز می ...59شمارهٔ ۲۶۶: هر آنچ از صورت و معنی بر اهل راز ...60شمارهٔ ۲۶۷: مرا یاد تو هر دم آتشی در دل برافر ...61شمارهٔ ۲۶۸: مرا هر روز بیتو صد غم جانسوز پیش ...62شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید 63شمارهٔ ۲۷۰: سری که در قدم سرو سرفراز تو باشد 64شمارهٔ ۲۷۱: دوش آن پری ز دام رقیبان رمیده بود 65شمارهٔ ۲۷۲: تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود 66شمارهٔ ۲۷۳: هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد 67شمارهٔ ۲۷۴: ماه من از جامه خواب مهر سر بر می ...68شمارهٔ ۲۷۵: خوش آن شبها که سر بر آستان دلستان ...69شمارهٔ ۲۷۶: بگذشت از غرور و عتابش کسی ندید 70شمارهٔ ۲۷۷: یاد تو هیچم از دل پر خون نمی رود 71شمارهٔ ۲۷۸: گر می روم نزدیک او شوق وصالم می ک ...72شمارهٔ ۲۷۹: چون گوش بر فسانه ام آن پر بهانه م ...73شمارهٔ ۲۸۰: گر آن خورشید روزی بر سر من سایه ا ...74شمارهٔ ۲۸۱: درون سینه ام این نیم جان کز بهر م ...75شمارهٔ ۲۸۲: دلم بی آن شکر لب ترک عیش خویشتن گ ...76شمارهٔ ۲۸۳: از کعبه عزم دیر برون از طریق بود 77شمارهٔ ۲۸۴: ساقی بیا که روز برفتن شتاب کرد 78شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند 79شمارهٔ ۲۸۶: امروز صفای دلم از سیمتنی بود 80شمارهٔ ۲۸۷: خطش چو بنام من از خامه برون آید 81شمارهٔ ۲۸۸: شراب خورد و شبیخون بعاشقان آورد 82شمارهٔ ۲۸۹: ز می برآمده، آن رنگ آل تا چکند 83شمارهٔ ۲۹۰: آن گل از طرف کشت می آید 84شمارهٔ ۲۹۱: در هر که نیست نشأه درد تو مرده با ...85شمارهٔ ۲۹۲: دلم که همره آن مه چو ابر چست شود 86شمارهٔ ۲۹۳: تو گر زارم کشی غمخوار جان من که خ ...87شمارهٔ ۲۹۴: تا چند بافسون جهان بند توان بود 88شمارهٔ ۲۹۵: وقتست ای حریف که می در سبو کنند 89شمارهٔ ۲۹۶: خنجر کشید و عربده با اهل حال کرد 90شمارهٔ ۲۹۷: تا کی کسی بزهد و لب خشک خو کند 91شمارهٔ ۲۹۸: خوبان خراب نرگس مستانه ی تو اند 92شمارهٔ ۲۹۹: التفات چشم آن مشگین غزالم می کشد 93شمارهٔ ۳۰۰: گه بلطفم می نوازد گه بنازم می کشد 94شمارهٔ ۳۰۱: هر مصور کان جمال و صورت موزون کشد 95شمارهٔ ۳۰۲: طبع تو بدخوی بود نرم و حلیم از چه ...96شمارهٔ ۳۰۳: نوروز علم برزد و گل در چمن آمد 97شمارهٔ ۳۰۴: گر تلخ شدی سوز تو از سینه کجا شد 98شمارهٔ ۳۰۵: چون بدلسوزی من یار زبان تیز کند 99شمارهٔ ۳۰۶: هر دل که گرم از آتش پنهان من شود 100شمارهٔ ۳۰۷: مه خورشد روی من دمی یکجا نمی گنجد 101شمارهٔ ۳۰۸: عیدست و هر سو جلوه گر شوخ دلارای ...102شمارهٔ ۳۰۹: ای هر قدم بخاک رهت بسملی دگر 103شمارهٔ ۳۱۰: ای عارضت به بوسه ز لب دلنوازتر 104شمارهٔ ۳۱۱: ای مرا هر ذره با مهر تو پیوندی دگ ...105شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارای ...106شمارهٔ ۳۱۳: خط گرد خال آن لب میگون زیاده تر 107شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای ...108شمارهٔ ۳۱۵: کار ما جز نامرادی نیست دور از وصل ...109شمارهٔ ۳۱۶: ما شسته ایم ز آینه ی دیده گرد غیر 110شمارهٔ ۳۱۷: چون بمیخانه رسیدی سخن دور گذار 111شمارهٔ ۳۱۸: شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آ ...112شمارهٔ ۳۱۹: شکر خدا که با من بیدل نشست یار 113شمارهٔ ۳۲۰: دلا به گوشه ی آن چشم شرمناک نگر 114شمارهٔ ۳۲۱: خیز ای ندیم و مجمره ی عود برفروز 115شمارهٔ ۳۲۲: هلاک جانم از آن خط دلکشست هنوز 116شمارهٔ ۳۲۳: خورشید من امروز بشکل دگری باز 117شمارهٔ ۳۲۴: مست آمدی کرشمه کنان در قبای ناز 118شمارهٔ ۳۲۵: رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز 119شمارهٔ ۳۲۶: ما گرفتاریم بر ما ناوک بیداد ریز 120شمارهٔ ۳۲۷: چون یار شدی مهر و وفا گم نکنی باز 121شمارهٔ ۳۲۸: این نخل تازه بین که ندیدست خار کس 122شمارهٔ ۳۲۹: دارم از غنچه ی لعل تو خطایی که مپ ...123شمارهٔ ۳۳۰: از جان من حکایت جانان من بپرس 124شمارهٔ ۳۳۱: زین بحر نیلگون دم آبی ندید کس 125شمارهٔ ۳۳۲: آلوده بمی لعل ترا چون نگرد کس 126شمارهٔ ۳۳۳: هیچ دولت تا ابد باقی نمی ماند بکس 127شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و ...128شمارهٔ ۳۳۵: ببستر افتم و مردن کنم بهانه ی خوی ...129شمارهٔ ۳۳۶: رمید از خواب چشمان عتاب آلوده بین ...130شمارهٔ ۳۳۷: افزون ز صد قیامت در دل زیار آتش 131شمارهٔ ۳۳۸: برغم من بحریفان می شبانه مکش 132شمارهٔ ۳۳۹: بغایت تلخ گفتارست در می لعل میگون ...133شمارهٔ ۳۴۰: کو مطربی که مست شوم از ترانه اش 134شمارهٔ ۳۴۱: یا مرا کامی ده از لعل شراب آلود خ ...135شمارهٔ ۳۴۲: که فتاد در فراقت که نسوختی تمامش؟136شمارهٔ ۳۴۳: فغان ز بازی اسب و هوای خانه ی زین ...137شمارهٔ ۳۴۴: از پی دل مرو و عاشق بی باک مباش 138شمارهٔ ۳۴۵: می رسد عشق و دل افسرده می آرد بجو ...139شمارهٔ ۳۴۶: چه ترکیبست یا رب در ته پیراهن اند ...140شمارهٔ ۳۴۷: من نه آنم کز لب لعل تو یابم کام خ ...141شمارهٔ ۳۴۸: گر بنگری در آینه روی چو ماه خویش 142شمارهٔ ۳۴۹: تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش 143شمارهٔ ۳۵۰: فردا که هر غنیم نماید غنیم خویش 144شمارهٔ ۳۵۱: سراسر شیوه ی نازست سرو ناز پروردش 145شمارهٔ ۳۵۲: چنان تیزست در خون ریختن مژگان خون ...146شمارهٔ ۳۵۳: نتوانم که بینم از دورش 147شمارهٔ ۳۵۴: با کسان در صلح و با خود دایما در ...148شمارهٔ ۳۵۵: دل از عیش جهان کندیم و ذوق باده ی ...149شمارهٔ ۳۵۶: ایدل بتلخی شب هجران صبور باش 150شمارهٔ ۳۵۷: مردم و خود را زغمهای جهان کردم خل ...151شمارهٔ ۳۵۸: عاشقانرا نه گل و باغ و بهارست غرض 152شمارهٔ ۳۵۹: گر من ز شوق یار فرستم بیار خط 153شمارهٔ ۳۶۰: ترک یاری کردی از وصل تو یاران را ...154شمارهٔ ۳۶۱: امشب از آهم مشو گرم و مسوزانم چو ...155شمارهٔ ۳۶۲: تا بکی خندیدن و دل گرمی افزودن چو ...156شمارهٔ ۳۶۳: میگدازم دیده تا یکروزه موجودم چو ...157شمارهٔ ۳۶۴: مرا که تیره شد از کثرت گناه چراغ 158شمارهٔ ۳۶۵: ای فتنه ی جمالت روی چو ماه یوسف 159شمارهٔ ۳۶۶: خرم شبی که گردد معشوق یار عاشق 160شمارهٔ ۳۶۷: جانم افگارست و تن بیمار و دل خون ...161شمارهٔ ۳۶۸: یارم اگر بمهر کشد یا بکین چه باک 162شمارهٔ ۳۶۹: تا کی روم ز کوی تو غمگین و دردناک 163شمارهٔ ۳۷۰: دارم ز پسته ی تو بدل آتشین نمک 164شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال 165شمارهٔ ۳۷۲: سروت که لاله رنگ شد از باده ی زلا ...166شمارهٔ ۳۷۳: ای فروغ جوهر حسنت برون از خط و خا ...167شمارهٔ ۳۷۴: خوبان دل غمناک ندانند چه حاصل 168شمارهٔ ۳۷۵: دلم صد پاره و نقش تو در هر پاره ی ...169شمارهٔ ۳۷۶: عشقم بلای جان شد، آن لعل آتشین هم 170شمارهٔ ۳۷۷: پروانه یی که رنجد از درد و داغ مر ...171شمارهٔ ۳۷۸: چند گردیم درین دیر کهن پیر شدیم 172شمارهٔ ۳۷۹: زبان در ذکر و در دل نقش زلف یار م ...173شمارهٔ ۳۸۰: شود در گلشنم دل چاک و در مجلس جگر ...174شمارهٔ ۳۸۱: زرشک همدمانش بسکه جوشد هر نفس خون ...175شمارهٔ ۳۸۲: از کوی تو چون باد بر آشفتم و رفتم 176شمارهٔ ۳۸۳: خوش آن حالت که در روی گلی نظاره م ...177شمارهٔ ۳۸۴: همه شب دارم از دل باده ی نابی که ...178شمارهٔ ۳۸۵: زغم جان می دهم چون دلربای خود نمی ...179شمارهٔ ۳۸۶: دلم پیاله ی خون جام لاله گون چکنم 180شمارهٔ ۳۸۷: بیتو شامی که چراغ طرب افروخته ام 181شمارهٔ ۳۸۸: ببویت صبحدم گریان بگلگشت چمن رفتم 182شمارهٔ ۳۸۹: دل گشت خون و داد بگریه سرای چشم 183شمارهٔ ۳۹۰: مرا که دل نگذارد که بیتو آب خورم 184شمارهٔ ۳۹۱: هرگز به وصلت ای گل رعنا نمی رسم 185شمارهٔ ۳۹۲: شب آمد هر کسی را روی در کاشنه یی ...186شمارهٔ ۳۹۳: ببزمت گر بپهلوی رقیبان جا نمی کرد ...187شمارهٔ ۳۹۴: ای غنچه تو چشمه ی نوش و نبات هم 188شمارهٔ ۳۹۵: من آشفته هم در خواب مستی کاش می م ...189شمارهٔ ۳۹۶: هر دم اندیشه ی ان شوخ ستمکاره کنم 190شمارهٔ ۳۹۷: بس بینوا ز ساقی خود دور مانده ام 191شمارهٔ ۳۹۸: تا بکی در کنج خلوت گرد بیحاصل خور ...192شمارهٔ ۳۹۹: قدح بیار که من خانه سوز و دیر پرس ...193شمارهٔ ۴۰۰: سحر ز میکده گریان و دردناک شدم 194شمارهٔ ۴۰۱: رفتیم و گرد هستی از کوی یار بردیم 195شمارهٔ ۴۰۲: مست گشتم سر ز قید هوشیاران می برم 196شمارهٔ ۴۰۳: ما نخل خرد از بن و پیوند شکستیم 197شمارهٔ ۴۰۴: ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم 198شمارهٔ ۴۰۵: رفتم ز کوی تو، چو مقامی نداشتم 199شمارهٔ ۴۰۶: لب از می شسته وز آب لطافت روی چون ...200شمارهٔ ۴۰۷: چنین که پیش نظر صورت نکوی تو دارم 201شمارهٔ ۴۰۸: دیده را فرش حریم حرمت ساخته ام 202شمارهٔ ۴۰۹: ما رند خراباتی و معشوق پرستیم 203شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جب ...204شمارهٔ ۴۱۱: امشب چراغ دل بحضور تو سوختم 205شمارهٔ ۴۱۲: شب آن بدمهر را با غیر چون یکرنگ م ...206شمارهٔ ۴۱۳: متاب آن رخ زمن یکدم که در کوی تو ...207شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام 208شمارهٔ ۴۱۵: مبین، که تاب نگاه تو آفتاب ندارم 209شمارهٔ ۴۱۶: اسیر لطف و گرفتار خشم و ناز توام 210شمارهٔ ۴۱۷: جدا زان ماهر و امشب بدل دردی عجب ...211شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می ب ...212شمارهٔ ۴۱۹: آه کز هجر تو شبها باده خون دانسته ...213شمارهٔ ۴۲۰: ما نقد جان بگوشه ی میخانه برده ای ...214شمارهٔ ۴۲۱: رفتیم و هر چه بود بعالم گذاشتیم 215شمارهٔ ۴۲۲: بیا که پیش تو ای سرو گلعذار بمیرم 216شمارهٔ ۴۲۳: ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم 217شمارهٔ ۴۲۴: شب آه و ناله از دل غمناک می زدم 218شمارهٔ ۴۲۵: هر دم آرایش آن عارض چون گل کشدم 219شمارهٔ ۴۲۶: ز شوق آنکه خواند نامه ام را آنچنا ...220شمارهٔ ۴۲۷: جدا از آن شاخ گل صد داغ حسرت زین ...221شمارهٔ ۴۲۸: غمت خوردم که روزی با تو چون گل هم ...222شمارهٔ ۴۲۹: روز نوروزست و دل درد تو دارد سوز ...223شمارهٔ ۴۳۰: هر زمان با خود خیال آن رخ گلگون ک ...224شمارهٔ ۴۳۱: کی بود ای گل که تنگت در دل شیدا ک ...225شمارهٔ ۴۳۲: مدام از آتشی آشفته حالم 226شمارهٔ ۴۳۳: ما سر به آب خنجر قصاب شسته ایم 227شمارهٔ ۴۳۴: ساقی خرابم از طرب دوش چون کنم 228شمارهٔ ۴۳۵: بیخود شدم ز آمدنت باده چون کشم 229شمارهٔ ۴۳۶: کجاست دل که به شبهای تار گشت کنم 230شمارهٔ ۴۳۷: ما باده را بنغمه ی ناهید خورده ای ...231شمارهٔ ۴۳۸: ما خویش را بچنگ ملامت سپرده ایم 232شمارهٔ ۴۳۹: شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم 233شمارهٔ ۴۴۰: دشمن شدی بیکدمه زاری که داشتم 234شمارهٔ ۴۴۱: تمام عمر اگر بر قبله ی طاعت جبین ...235شمارهٔ ۴۴۲: ترا گزیده برای گزند خویشتنم 236شمارهٔ ۴۴۳: چونی هر چند از درد جدایی ناتوان ر ...237شمارهٔ ۴۴۴: منم دل پریشان چه در طرب گشایم 238شمارهٔ ۴۴۵: امیدم این نبود کزین در خجل روم 239شمارهٔ ۴۴۶: چنین تا کی بحسرت سوی آن گلپیرهن ب ...240شمارهٔ ۴۴۷: کند در دل نشیمن آن پری در دیده من ...241شمارهٔ ۴۴۸: نمودی روی گرم خویش و عاشق ساختی ب ...242شمارهٔ ۴۴۹: خوش آنکه بیخبر از جام آرزوی تو با ...243شمارهٔ ۴۵۰: بحالی بس عجب شب زان جوان سرخوش اف ...244شمارهٔ ۴۵۱: هر سخن کز وصف آن لبهای میگون بشنو ...245شمارهٔ ۴۵۲: ز دل جز خون نشان در چشم بیحاصل نم ...246شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا ...247شمارهٔ ۴۵۴: جمال و جاه داری هر چه خواهی می تو ...248شمارهٔ ۴۵۵: همچو مجنون در بیابانم وطن خواهد ش ...249شمارهٔ ۴۵۶: هر دم از بزم طرب آن دلنواز آید بر ...250شمارهٔ ۴۵۷: بسوی درد از گلشن افلاک می آید برو ...251شمارهٔ ۴۵۸: مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ ...252شمارهٔ ۴۵۹: می آفتست و در نظرم پر فنی چنین 253شمارهٔ ۴۶۰: ای چراغ دل مرو در بزم مردم جامکن 254شمارهٔ ۴۶۱: ای ز جان شیرین تر آغاز ترش رویی م ...255شمارهٔ ۴۶۲: تا کی شود نقاب رخ گل لباس من 256شمارهٔ ۴۶۳: رخ برفروز از می و گلگشت باغ کن 257شمارهٔ ۴۶۴: شبی ای شمع مهرویان گذر در منزل من ...258شمارهٔ ۴۶۵: بمن هر کس که روزی یار شد دامن کشی ...259شمارهٔ ۴۶۶: منم و دو چشم روشن برخ تو باز کردن 260شمارهٔ ۴۶۷: روز از روز زبونتر کندم گردون بین 261شمارهٔ ۴۶۸: لاله عطر آمیز و گل مشکین نفس خواه ...262شمارهٔ ۴۶۹: شود صد سوز پنهان هر دم از داغ دلم ...263شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بو ...264شمارهٔ ۴۷۱: ساقی در آتشم، نظری در ایاغ کن 265شمارهٔ ۴۷۲: بته رسید قدح ساقیا شراب رسان 266شمارهٔ ۴۷۳: شکفت لاله، توهم عطر در شراب افشان 267شمارهٔ ۴۷۴: ما ناکس و تو در پی بد گفتن اینچنی ...268شمارهٔ ۴۷۵: گردم بهوا رفت چه گلگون فرسست این 269شمارهٔ ۴۷۶: اگر یاد آرمش یکدم که از دل غم برد ...270شمارهٔ ۴۷۷: نخل تو سرکش و دل خود کام من همان 271شمارهٔ ۴۷۸: ریخت شکوفه و مرا گریه برای او هما ...272شمارهٔ ۴۷۹: بهارست ای سرشک دیده ی من رو بصحرا ...273شمارهٔ ۴۸۰: مرو ای همنشین بیرون نگه در آتش من ...274شمارهٔ ۴۸۱: فصل خزان گذشت و رخ زرد من همان 275شمارهٔ ۴۸۲: بیا بشیر و بکنعانیان سلام رسان 276شمارهٔ ۴۸۳: تا کی دل از هوا شنود بوی پیرهن 277شمارهٔ ۴۸۴: چشم من از نظاره ی آن زلف مشگبو 278شمارهٔ ۴۸۵: ای ز سحر غمزه پنهان فتنه در ابروی ...279شمارهٔ ۴۸۶: دارم دلی هوای بسی خوبرو درو 280شمارهٔ ۴۸۷: ای مست ناز از دل ما بیخبر مشو 281شمارهٔ ۴۸۸: عرق چکیده ز رویش ز آفتاب فرو 282شمارهٔ ۴۸۹: چشم گریانم که می گردد ز شوقت خون ...283شمارهٔ ۴۹۰: خط مشگین چیست گرد عارض گلگون او 284شمارهٔ ۴۹۱: زهی شمع فلک در خرگه از تو 285شمارهٔ ۴۹۲: بتی کز غایت خوبی زند با مهر و مه ...286شمارهٔ ۴۹۳: هرگز نیافت برگ گلی عندلیب تو 287شمارهٔ ۴۹۴: داری برقیبان سریاری عجب از تو 288شمارهٔ ۴۹۵: هرگز بکسی باز نشد چشم و لب تو 289شمارهٔ ۴۹۶: نبیند از حیا هرگز کسی دامان پاک ا ...290شمارهٔ ۴۹۷: منت که باز شد گرهی از جبین تو 291شمارهٔ ۴۹۸: نیست یکدم که نه با ناله و فریادم ...292شمارهٔ ۴۹۹: ای باد صبح از پی آن نور دیده رو 293شمارهٔ ۵۰۰: لیلی اگر سنگ جفا بر کاسه ی غافل ز ...294شمارهٔ ۵۰۱: خال بنفشه گون برخ آتشین منه 295شمارهٔ ۵۰۲: چو در فسانه لبت شهد بر شکر بسته 296شمارهٔ ۵۰۳: نخل قدت که از چمن جان برآمده 297شمارهٔ ۵۰۴: ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دید ...298شمارهٔ ۵۰۵: باز آن مه در سمند ناز در جولان شد ...299شمارهٔ ۵۰۶: خوش آن حالت که بگشایی ز خواب سرخو ...300شمارهٔ ۵۰۷: رسید از سفر آن ماه و چهره تاب گرف ...301شمارهٔ ۵۰۸: عمریست کز سر ما میل مراد رفته 302شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظار ...303شمارهٔ ۵۱۰: جان شهید عشق بجانان سپرده به 304شمارهٔ ۵۱۱: ایدل متاع جان بخرابات برده به 305شمارهٔ ۵۱۲: از ما رموز غنچه ی لعلت نهفته به 306شمارهٔ ۵۱۳: بر صید زخم خورده دویدن چه فایده 307شمارهٔ ۵۱۴: بازم ز جفایی دل افگار شکسته 308شمارهٔ ۵۱۵: یا رب از بستان حسنم سر و بالایی ب ...309شمارهٔ ۵۱۶: زهی روی دل افروزت چراغ منظر دیده 310شمارهٔ ۵۱۷: این منم هر شام چون پروانه جایی سو ...311شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه 312شمارهٔ ۵۱۹: کاکل بتاب رفته ز دام که جسته یی 313شمارهٔ ۵۲۰: گاهی عتاب و گاه ترحم نموده یی 314شمارهٔ ۵۲۱: باز ای فلک نتیجه ی انجم نموده یی 315شمارهٔ ۵۲۲: خلقی بحسن خویش گرفتار دیده یی 316شمارهٔ ۵۲۳: من کیستم شکسته دل هیچکاره یی 317شمارهٔ ۵۲۴: ساقی چه سر گران بمن زار گشته یی 318شمارهٔ ۵۲۵: بچشم من ز دگر روزها فزون شده یی 319شمارهٔ ۵۲۶: صوفی ز کعبه رو بخرابات کرده یی 320شمارهٔ ۵۲۷: ای برده دل از دلبران حسنت زروی دل ...321شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی 322شمارهٔ ۵۲۹: ای غنچه ی تو در سخن از سر معنوی 323شمارهٔ ۵۳۰: گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی 324شمارهٔ ۵۳۱: ای شمع جمالت اثر نور آلهی 325شمارهٔ ۵۳۲: تو گفتی کز سر کوی تو رو گردان شوم ...326شمارهٔ ۵۳۳: تا کی ای غنچه دهن گوش بهر پند کنی 327شمارهٔ ۵۳۴: هر سوی جلوه ای گل خندان چه می کنی 328شمارهٔ ۵۳۵: ای حدیثت شکر ناب چه شیرین سخنی 329شمارهٔ ۵۳۶: دارد نسیم گل دم جانبخش عیسوی 330شمارهٔ ۵۳۷: نه خوی نازکت از غیر دیگرگون شود ر ...331شمارهٔ ۵۳۸: گر بگویم بتو ای مه که چه زیبنده ی ...332شمارهٔ ۵۳۹: شب چون روم ز منزل آن ماه خرگهی 333شمارهٔ ۵۴۰: نکشم سر از وفایت بجفا و ناز و باز ...334شمارهٔ ۵۴۱: دلازین آستان درد دل خود بردنم اول ...335شمارهٔ ۵۴۲: تویی که هیچ گرفتی گل و شراب کسی 336شمارهٔ ۵۴۳: تا نباشد دولتی روی تو چون بیند کس ...337شمارهٔ ۵۴۴: نام دل بردی و جان ناتوانم سوختی 338شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی 339شمارهٔ ۵۴۶: دوش از طرف گلستان مست و غلتان آمد ...340شمارهٔ ۵۴۷: چنان شد گریه ی من در فراق لاله رخ ...341شمارهٔ ۵۴۸: ای رقیب آندم که بر کف تیغ بیدادش ...342شمارهٔ ۵۴۹: از او قاصد بخشم آمد به من یارست پ ...343شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنی ...344شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده م ...345شمارهٔ ۵۵۲: یاد داری که دلم را بجفا خون کردی 346شمارهٔ ۵۵۳: بنشین و از میان کمر فتنه را گشای 347شمارهٔ ۵۵۴: سرم ای بخت در جولانگه صید افگنی د ...348شمارهٔ ۵۵۵: چسان گویم که شب سر خوش کجا ایماه ...349شمارهٔ ۵۵۶: گه گه بجور از عاشی ای شوخ بیزارم ...350شمارهٔ ۵۵۷: ای بکرشمه هر زمان گلبن باغ دیگری 351شمارهٔ ۵۵۸: چه بد گفتم که خونم زین جواب تلخ م ...352شمارهٔ ۵۵۹: می خواه اضطراب برای چه می کنی 353شمارهٔ ۵۶۰: ای صبا منع گرفتاری بلبل می کنی 354شمارهٔ ۵۶۱: از گریه سوختیم و تو آهی نمی کنی 355شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری 356شمارهٔ ۵۶۳: هر گه فسانه من مجنون هوس کنی 357شمارهٔ ۵۶۴: دلا بی نقد جان راه سر کویش نپیمای ...358شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم اف ...359شمارهٔ ۵۶۶: بس تازه و تری چمن آرای کیستی 360شمارهٔ ۵۶۷: گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن ...361شمارهٔ ۵۶۸: هر نفس نالد گرفتاری بعشق نوگلی 362شمارهٔ ۵۶۹: ای چشم ترا جانب هر ذره نگاهی 363شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی 364شمارهٔ ۵۷۱: سرم در راه آن سرو خرامان خاک بایس ...365شمارهٔ ۵۷۲: بگشای پرده از گل رخسار اندکی 366شمارهٔ ۵۷۳: تو و حسن و کامرنی من و عشق و نامر ...367شمارهٔ ۵۷۴: با غمت سازم که روزی غمگسار من شوی 368شمارهٔ ۵۷۵: مرا در دیده جان آن پری رخسار بایس ...369شمارهٔ ۵۷۶: دلا در عشق جانان خواری و خونخوارگ ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ