کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ریزد
    میان بگشا که از هر سو گل نسرین فرو ریزد
    خوش آن محفل که خورشیدی درون آید عرق کرده
    نشیند وز مه نو خوشه ی پروین فرو ریزد
    چو انگیزد علاج دل طبیب کاردان من
    ز نخل خامه چندین شیوه ی شیرین فرو ریزد
    زبان دانیست ترک من که هنگام سخن گفتن
    بعنوان عجب بس نکته ی رنگین فرو ریزد
    ز گرد ره چو افشاند غزالم رشته ی کاکل
    هزاران نافه ی سربسته از هر چین فرو ریزد
    چه خوشتر زانکه عاشق خفته باشد زار و معشوقش
    ز گلزار آید و گل بر سر بالین فرو ریزد
    دگر زان لب چه می خواهی فغانی زین سخن گفتن
    ترا بس نیست این درها که در تحسین فرو ریزد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha