فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۱: ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ریزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز گلگشت آمدی بنشین که مشک چین فرو ریزد میان بگشا که از هر سو گل نسرین فرو ریزد خوش آن محفل که خورشیدی درون آید عرق کرده نشیند وز مه نو خوشه ی پروین فرو ریزد چو انگیزد علاج دل طبیب کاردان من ز نخل خامه چندین شیوه ی شیرین فرو ریزد زبان دانیست ترک من که هنگام سخن گفتن بعنوان عجب بس نکته ی رنگین فرو ریزد ز گرد ره چو افشاند غزالم رشته ی کاکل هزاران نافه ی سربسته از هر چین فرو ریزد چه خوشتر زانکه عاشق خفته باشد زار و معشوقش ز گلزار آید و گل بر سر بالین فرو ریزد دگر زان لب چه می خواهی فغانی زین سخن گفتن ترا بس نیست این درها که در تحسین فرو ریزد فغانی شیرازی